گروه فرهنگی یاران خمینی (ره)

سرنوشت مقلدان خمینی جز شهادت نیست. شهید مظلوم آیت الله بهشتی ره

تقویم اجرایی

دریافت تقویم اجرایی شهریور 92

طرح ودیعه

جزوات مرحله سوم روی وبلاگ قرار گرفت

همدلی آینده

مجمع همدلی بعدی چهارشنبه 27شهریور ساعت 17:40

اخباروبرنامه ها

نمونه سوالات طرح لبیک در وبلاگ قرار گرفت./مراسم بعدی هیات یاران خمینی ره دوشنبه 25شهریور ساعت 20:30 میلاد امام رضا علیه السلام

گروه فرهنگی یاران خمینی (ره)

رجل من اهل قم، یدعو الناس الی الحق. یجتمع معه قوم کزبر الحدید. لا تزلهم الریاح العواصف، ولا یملون من الحرب، ولا یجبنون. وعلی الله یتوکلون، والعاقبه للمتقین.

امام خامنه ای : اگر شورای نگهبان نمی بود ، و نباشد ، یا تضعیف بشود ، یا کار خودش را انجام ندهد ، حرکت اسلامی این نظام زیر سوال خواهد رفت ؛ زیرا که حرکت نظام بر اساس قوانین است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

امام روح الله : من به این آقایان هشدار می دهم که تضعیف و توهین به فقهای شورای نگهبان ، امری خطرناک برای کشور و اسلام است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

امام روح الله : قانون معین شده است.نمی شود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم غلط میکنی قاون را قبول نداری ! قانون تو را قبول ندارد.نباید از مردم پذیرفت ، از کسی پذیرفت که ما شورای نگهبان را قبول نداریم . نمی توانی قبول نداشته باشی...نه! همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید ولو برخلاف رای شما باشد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

امام روح الله : قانون در راس واقع شده است و همه افراد هر کشوری باید خودشان را با قانون تطبیق بدهند . اگر قانون بر خلاف خودشان هم حکمی کرد ،باید خودشان را در مقابل قانون تسلیم کنند ؛ آن وقت است که کشور ، کشور قانون می شود.

آخرین نظرات
  • ۰
  • ۰
v\:* {behavior:url(#default#VML);} o\:* {behavior:url(#default#VML);} w\:* {behavior:url(#default#VML);} .shape {behavior:url(#default#VML);}
۱۳۹۰/۱۱/۱۰ بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در اجلاس جهانی «جوانان و بیدارى اسلامى» بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌ الحمد للَّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّد المرسلین و سیّد الخلق اجمعین سیّدنا و نبیّنا ابى‌القاسم المصطفى محمّد و على ءاله الطّیّبین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الى یوم الدّین. خوشامد عرض میکنم به همه‌ى شما میهمانان عزیز، جوانان عزیز، حاملان بشارتهاى بزرگ براى آینده‌ى امت اسلامى. هر کدام از شما، حامل یک بشارت بزرگ هستید. وقتى جوان در یک کشورى بیدار شد، امید به بیدارى‌هاى عمومى در آن کشور افزایش پیدا میکند. امروز جوانهاى ما در سرتاسر جهان اسلام بیدار شده‌اند. این همه دام مقابل پاى جوانها قرار داده شده، اما جوان مسلمان و غیور و بلندهمت، از این گرفتارى‌ها خودش را نجات داده. شما مى‌بینید در تونس، در مصر، در لیبى، در یمن، در بحرین چه اتفاق افتاد؛ در بقیه‌ى کشورهاى اسلامى چه حرکتى به وجود آمده. اینها همه بشارت است.  آنچه که من به شما جوانان عزیز و فرزندان خودم عرض میکنم، این است که بدانید امروز تاریخ جهان، تاریخ بشریت، بر سر یک پیچ بزرگ تاریخى است. دوران جدیدى در همه‌ى عالم دارد آغاز میشود. نشانه‌ى بزرگ و واضح این دوران عبارت است از توجه به خداى متعال و استمداد از قدرت لایزال الهى و تکیه‌ى به وحى. بشریت از مکاتب و ایدئولوژى‌هاى مادى عبور کرده است. امروز نه مارکسیسم جاذبه دارد، نه لیبرال‌دموکراسى غرب جاذبه دارد - مى‌بینید در مهد لیبرال‌دموکراسى غرب، در آمریکا، در اروپا چه خبر است؛ اعتراف میکنند به شکست - نه ناسیونالیستهاى سکولار جاذبه‌اى دارند. امروز در میان امت اسلامى، بیشترین جاذبه متعلق است به اسلام، به قرآن، به مکتب وحى؛ که خداى متعال وعده داده است که مکتب الهى و وحى الهى و اسلام عزیز میتواند بشر را سعادتمند کند. این یک پدیده‌ى بسیار مبارک و بسیار مهم و پرمعنائى است.  امروز در کشورهاى اسلامى علیه دیکتاتورى‌هاى وابسته قیام شده است؛ این مقدمه‌اى است براى قیام علیه دیکتاتورى جهانى و دیکتاتورى بین‌المللى، که عبارت است از دیکتاتورى شبکه‌ى فاسد و خبیث صهیونیستى و قدرتهاى استکبارى. امروز استبداد بین‌المللى و دیکتاتورى بین‌المللى متجسم است در دیکتاتورى آمریکا و پیروان آمریکا و شبکه‌ى شیطانى و خطرناک صهیونیستى. امروز اینها با روشهاى مختلف و با ابزارهاى گوناگون در همه‌ى دنیا دارند دیکتاتورى میکنند. آنچه شما در مصر انجام دادید، در تونس انجام دادید، در لیبى انجام دادید، در یمن دارید انجام میدهید، در بحرین دارید انجام میدهید، در کشورهاى دیگر انگیزه‌ى آن بشدت به وجود آمده است، جزئى از مبارزه‌ى با این دیکتاتورى خطرناک و مضرى است که دو قرن است دارد بشریت را فشار میدهد. این پیچ تاریخى‌اى که گفتم، عبارت است از تحول از سیطره‌ى چنین دیکتاتورى‌اى به آزادى ملتها و حاکمیت ارزشهاى معنوى و الهى؛ این پیش خواهد آمد؛ استبعاد نکنید.  این وعده‌ى الهى است که: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره».(1) خداى متعال تأکید میکند که اگر او را نصرت کردید، شما را نصرت خواهد کرد. ممکن است در نگاه عادى و مبتنى بر محاسبات مادى، بعید به نظر بیاید؛ اما خیلى از چیزها بعید به نظر مى‌آمد و اتفاق افتاد. شما در یک سال و دو سه ماه قبل از این آیا فکر میکردید که طاغوت مصر اینجور ذلیل شود و از بین برود؟ اگر آن روز به کسانى گفته میشد که رژیم وابسته‌ى فاسدِ مبارک ساقط خواهد شد، بسیارى استبعاد میکردند؛ اما اتفاق افتاد. اگر کسى دو سال قبل از این ادعا میکرد که در شمال آفریقا این حوادث عجیب به وقوع خواهد پیوست، اکثر باور نمیکردند. اگر کسى میگفت که در کشورى مثل لبنان، یک گروه جوانِ مؤمن خواهند توانست رژیم صهیونیستى و ارتش مجهز صهیونیستى را شکست بدهند، کسى باور نمیکرد؛ اما اینها اتفاق افتاد. اگر کسى میگفت که نظام جمهورى اسلامى با این همه دشمنى که از شرق و غرب علیه او اعمال میشد، خواهد توانست سى و دو سال مقاومت کند و روزبه‌روز قوى‌تر شود و جلوتر برود، کسى باور نمیکرد؛ اما اتفاق افتاد. «وعدکم اللَّه مغانم کثیرة تأخذونها فعجّل لکم هذه و کفّ ایدى النّاس عنکم و لتکون ءایة للمؤمنین و یهدیکم صراطا مستقیما».(2) این پیروزى‌ها آیت الهى است؛ اینها نشانه‌هائى از قدرت فائقه‌ى حق است که خداى متعال دارد به ما نشان میدهد. آن وقتى که مردم به میدان بیایند، آن وقتى که ما موجودى خودمان را وارد میدان کنیم، نصرت الهى قطعى است. خداى متعال راه را هم به ما نشان میدهد؛ «والّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا».(3) خدا، هم هدایت میکند، هم کمک میکند، هم به اهداف عالى میرساند؛ شرطش این است که ما در میدان باشیم.  آنچه تا امروز پیش آمده است، بسیار بزرگ است. دویست سال غربى‌ها با کمک پیشرفتهاى علمىِ خودشان بر امت اسلامى حکمرانى کردند؛ کشورهاى اسلامى را تصرف کردند؛ بعضى را مستقیماً، بعضى را غیرمستقیم به کمک دیکتاتورهاى محلى. انگلیس، فرانسه و در منتهاى کار، آمریکا - که شیطان بزرگ است - بر امت اسلامى تسلط پیدا کردند. هرچه توانستند، امت اسلامى را تحقیر کردند؛ غده‌ى سرطانى صهیونیسم را در قلب خاورمیانه - این منطقه‌ى حساس - کاشتند و او را از همه جهت تقویت کردند و مطمئن بودند که مقاصد و سیاستهاشان در این منطقه‌ى بسیار مهم عالم تأمین شده است. اما همت ایمانى، همت اسلامى، حضور مردمى، همه‌ى این خوابهاى باطل را از بین برد؛ همه‌ى این اهداف را متوقف کرد.  امروز استکبار جهانى در مقابل بیدارى اسلامى احساس ناتوانى میکند. شما غالبید، شما پیروزید، آینده مال شماست. کارى که انجام گرفته است، کار بسیار بزرگى است؛ اما این پایان کار نیست - مهم این است - این شروع است، این آغاز است. ملتهاى مسلمان باید مجاهدت را ادامه بدهند تا بتوانند دشمن را از میدانهاى گوناگون ازاله کنند.  مبارزه، مبارزه‌ى همتها و عزمها و اراده‌هاست. هر طرف اراده‌ى قوى‌ترى داشته باشد، او غالب است. آن کسى که دلش متکى به خداى متعال است، او غالب است. «ان ینصرکم اللَّه فلا غالب لکم»؛(4) اگر نصرت خدائى را به دست بیاورید، هیچ کس بر شما غلبه نخواهد کرد؛ شما پیش خواهید رفت. ما میخواهیم ملتهاى مسلمان که تشکیل‌دهنده‌ى امت بزرگ اسلامى‌اند، آزاد باشند، مستقل باشند، عزیز باشند، تحقیر نشوند؛ با احکام مترقى و متعالى اسلام، زندگى خودشان را سامان بدهند؛ و اسلام میتواند. در طول سالیان دراز، ما را از لحاظ علمى عقب نگه داشتند؛ فرهنگ ما را پامال کردند، استقلال ما را از بین بردند. امروز ما بیدار شده‌ایم. ما میدانهاى علم را هم یکى پس از دیگرى تصرف خواهیم کرد.  وقتى جمهورى اسلامى در سى سال قبل تشکیل شد، دشمنان میگفتند انقلاب اسلامى به پیروزى رسید، اما قادر نیست میدانهاى زندگى را یکى پس از دیگرى مدیریت کند، و عقب خواهد نشست. امروز جوانان ما به برکت اسلام توانسته‌اند کارهاى بزرگى را در عرصه‌ى علم انجام بدهند که در گذشته هرگز به فکر خود آنها هم نمیرسید. امروز به برکت توکل به خداى متعال، جوان ایرانى کارهاى بزرگ علمى را انجام میدهد: اورانیوم را غنى‌سازى میکند، سلولهاى بنیادى را تولید میکند و پرورش میدهد، در زیست‌فناورى قدمهاى بلند برمیدارد، به فضا دست مى‌اندازد؛ همه به برکت توکل به خداى متعال و با شعار «اللَّه‌اکبر». ...(5)  ما توانائى‌هاى خودمان را دست‌کم نگیریم. از بزرگترین آفتهائى که فرهنگ غربى بر کشورهاى اسلامى وارد کرد، دو تصور غلط و انحرافى بود: یکى تلقین و تزریق ناتوانى ملتهاى مسلمان؛ باوراندند که از شما کارى برنمى‌آید؛ نه در میدان سیاست، نه در میدان اقتصاد، نه در میدان علم؛ گفتند شما ضعیف هستید. ما کشورهاى اسلامى ده‌ها سالِ طولانى در این باور غلط باقى ماندیم و عقب ماندیم. تلقین دوم و باور دومى که به ما تزریق کردند، بى‌نهایت بودن و غیر قابل شکست بودن قدرت دشمنان ماست. اینجور تفهیم کردند که آمریکا را که نمیشود شکست داد، غرب را که نمیشود به عقب‌نشینى وادار کرد؛ مجبوریم در مقابل اینها تحمل کنیم.  امروز براى ملتهاى مسلمان عینى شده است که این هر دو باور، غلط اندر غلط است. ملتهاى مسلمان میتوانند پیش بروند؛ میتوانند مجد و عظمت اسلامى را که یک روز در اوج افتخار و در قله‌ى درخشندگى علمى و سیاسى و اجتماعى قرار داشتند، تجدید کنند و دشمن مجبور است در میدانهاى متعددى عقب‌نشینى کند.  این قرن، قرن اسلام است. این قرن، قرن معنویت است. اسلام عقلانیت را و معنویت را و عدالت را با یکدیگر به ملتها هدیه میدهد؛ اسلامِ عقلانیت، اسلامِ تدبر و تفکر، اسلامِ معنویت، اسلامِ توجه و توکل به خداى متعال، اسلامِ جهاد، اسلامِ کار، اسلامِ اقدام؛ اینها تعالیم خداى متعال و تعالیم اسلامى است به ما.  آنچه امروز مهم است، این است که دشمن در مقابل ضربه‌اى که در مصر و تونس و لیبى و بقیه‌ى کشورهاى منطقه کم‌وبیش بر او وارد آمده است، مشغول طراحى و توطئه‌چینى است. باید متوجه توطئه‌هاى دشمن بود. باید مراقب بود انقلابهاى مردم را از آنها نربایند، راه‌ها را منحرف نکنند. از تجربه‌هاى دیگران استفاده کنید. دشمن کارهاى زیادى میکند براى اینکه انقلابها را منحرف کند، براى اینکه حرکتها را خنثى کند، براى اینکه مجاهدتها و خونهاى ریخته‌شده را ناکام کند؛ باید مراقب بود، باید هوشیار بود. شما جوانها موتور این حرکتها هستید؛ هوشیار باشید، متوجه باشید.  ما در این سى و دو سال تجربیات زیادى داریم. سى و دو سال است که ما با دشمنى‌ها معارضه کرده‌ایم، ایستادگى کرده‌ایم و بر دشمنى‌ها فائق آمده‌ایم. ...(6) هیچ توطئه‌اى نبوده است که غرب و آمریکا بتوانند علیه جمهورى اسلامى انجام بدهند و انجام نداده باشند. هر کارى نکردند، چون نمیتوانستند. هر کارى توانستند، کردند و در همه‌ى مراحل توى دهنشان خورده است و شکست خورده‌اند. ...(7) بعد از این هم همین جور خواهد بود. بعد از این هم در همه‌ى توطئه‌ها علیه جمهورى اسلامى شکست خواهند خورد؛ این وعده‌ى الهى است به ما، و ما شک نداریم.  ما در صدق وعده‌ى الهى تردید نمیکنیم. ما به خداى متعال سوءظن نداریم. خداى متعال ملامت میکند کسانى را که به او سوءظن دارند؛ «و یعذّب المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات الظّانّین باللَّه ظنّ السّوء علیهم دائرة السّوء و غضب اللَّه علیهم و لعنهم و اعدّ لهم جهنّم و سائت مصیرا».(8) وعده‌ى خداى متعال، وعده‌ى صادق است. ما چون وارد میدانیم، داخل عرصه‌ى مبارزه هستیم - ملت ایران همه‌ى امکانات خود را وارد عرصه کرده است - بنابراین نصرت الهى قطعى است. در همه‌ى کشورهاى دیگر هم همین جور است. منتها باید هوشیار باشیم. همه‌ى ما باید هوشیار باشیم. همه‌ى ما بایستى متوجه مکائد دشمنان باشیم. دشمن سعى میکند حرکتها را خنثى کند، اختلاف ایجاد کند.  امروز نهضت اسلامى در دنیاى اسلام شیعه و سنى نمیشناسد؛ شافعى و حنفى و جعفرى و مالکى و حنبلى و زیدى نمیشناسد؛ عرب و فارس و بقیه‌ى قومیتها را نمیشناسد؛ در این میدان عظیم، همه هستند. سعى کنیم دشمن بین ما تفرقه نیندازد. همه با هم احساس برادرى کنیم، هدف را مشخص کنیم. هدف، اسلام است؛ هدف، حکومت قرآنى و اسلامى است. البته بین کشورهاى اسلامى مشترکاتى وجود دارد، تمایزهائى هم وجود دارد. هیچ الگوى واحدى براى همه‌ى کشورهاى اسلامى وجود ندارد. در کشورهاى مختلف، شرائط جغرافیائى، شرائط تاریخى، شرائط اجتماعى مختلف است؛ اما اصول مشترکى وجود دارد: همه با استکبار دشمنیم، همه با تسلط و سیطره‌ى خباثت‌آمیز غرب مخالفیم، همه با وجود غده‌ى سرطانى اسرائیل مخالفیم. ...(9)  هر جائى که احساس بشود کارى دارد انجام میگیرد که به نفع اسرائیل است، به نفع آمریکاست، آنجا باید هوشیار باشیم؛ بدانیم این حرکت، حرکت بیگانه است؛ حرکت غریبه است؛ حرکت خودى نیست. آنجائى که حرکت، یک حرکت اسلامى و ضد صهیونیستى و ضد استکبارى و ضد استبدادى و ضد فساد است، آنجا حرکت، حرکت درستى است؛ آنجا همه با هم خودى هستیم؛ دیگر شیعه هستیم، سنى هستیم، از این کشوریم، از آن کشوریم، تفاوت نمیکند. باید همه یک‌جور فکر کنیم.  ببینید امروز - این یک مثالِ پیش‌پاافتاده و جلوى چشم است - تمام دستگاه‌هاى رسانه‌اى دنیا سعیشان بر این است که مردم بحرین و حرکت بحرین را در انزوا قرار بدهند. داعى بر این کار چیست؟ چون مسئله، مسئله‌ى شیعه و سنى است. میخواهند اختلاف ایجاد کنند، میخواهد تمایز و خطکشى به وجود بیاورند. بین آن مسلمانان و مؤمنینى که به این مذهب یا آن مذهب اسلامى گرایش دارند، تفاوتى وجود ندارد. وجه مشترک همه، اسلام است. وجه مشترک همه، امت اسلامى است؛ وحدت امت اسلامى است. ...(10) رمز پیروزى و تداوم حرکت، توکل به خدا، حسن‌ظن به خدا، اعتماد به خداى متعال و حفظ وحدت و پیوستگى است.  عزیزان من! فرزندان من! مواظب باشید دشمن حرکت شما را متوقف نکند. خداى متعال در دو جاى قرآن به پیغمبرش میفرماید: «فاستقم کما امرت»،(11) «و استقم کما امرت»؛(12) استقامت کن. استقامت یعنى ایستادگى کردن، ادامه دادن، راه را دنبال کردن، متوقف نشدن؛ این رمز کار است. باید پیش برویم. این حرکت، حرکت موفقى است؛ چون آفاق روشنى دارد. افق، روشن است. آینده، آینده‌ى بسیار روشنى است. آن روزى خواهد رسید که امت اسلامى به حول و قوه‌ى الهى در اوج اقتدار و استقلال قرار بگیرد ...(13) ملتهاى مسلمان با حفظ خصوصیات خود، تمایزهاى خود، در زیر چتر واحد دعوت الى‌اللَّه و الى‌الاسلام قرار بگیرند؛ همه با هم باشند. آن وقت است که امت اسلامى عزت خود را پیدا خواهد کرد. ما در کشورهاى خودمان منابع زیرزمینى داریم، مناطق راهبردى و استراتژیک داریم، امکانات طبیعىِ فراوان داریم، انسانهاى برجسته داریم، نیروهاى انسانىِ پیشرفته و بااستعداد داریم؛ بایستى همت کنیم. خداى متعال هم ان‌شاءاللَّه به این همت برکت خواهد داد. من به شما جوانها بگویم، آینده مال شماست. شما جوانها به حول وقوه‌ى الهى و باذن‌اللَّه آن روز را خواهید دید و ان‌شاءاللَّه افتخارات خودتان را به نسلهاى بعد از خودتان تحویل خواهید داد. والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌ 1) حج: 40 2) فتح: 20 3) عنکبوت: 69 4) آل‌عمران: 160 5) نداى تکبیر 6) نداى تکبیر و شعار «لبیک یا خامنه‌اى» 7) شعار «الموت لأمریکا» 8) فتح: 6 9) شعار «الموت لاسرائیل» 10) نداى تکبیر و شعار «وحدة وحدة اسلامیة» 11) هود: 112 12) شورى: 15 13) شعار «هیهات منّا الذّلة»   v\:* {behavior:url(#default#VML);} o\:* {behavior:url(#default#VML);} w\:* {behavior:url(#default#VML);} .shape {behavior:url(#default#VML);} Normal 0 false false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin-top:0cm; mso-para-margin-right:0cm; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0cm; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-fareast-font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-theme-font:minor-fareast; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;} بیانات در اجلاس بین‌المللی بیدارى اسلامى‌ ۱۳۹۰/۰۶/۲۶   بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌ السّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌ الحمدللَّه ربّ العالمین و الصّلوة والسّلام على سیّدنا محمّد و آله الطّیّبین و صحبة المنتجبین.  قال اللَّه العزیز الحکیم: بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم. «یا أیّها النّبىّ اتّق اللَّه و لا تطع الکافرین و المنافقین انّ اللَّه کان علیماً حکیماً. واتّبع ما یوحى الیک من ربّک انّ اللَّه کان بما تعملون خبیراً. و توکّل على‌اللَّه و کفى باللَّه وکیلاً».(1)  به حضار گرامى و میهمانان عزیز خوشامد میگویم. آنچه ما را در اینجا گرد آورده، بیدارى اسلامى است؛ یعنى حالت برانگیختگى و آگاهى‌اى در امت اسلامى که اکنون به تحولى بزرگ در میان ملتهاى این منطقه انجامیده و قیامها و انقلابهائى را پدید آورده که هرگز در محاسبه‌ى شیاطین مسلط منطقه‌اى و بین‌المللى نمى‌گنجید؛ خیزشهاى عظیمى که حصارهاى استبداد و استکبار را ویران و قواى نگهبان آنها را مغلوب و مقهور ساخته است.  شک نیست که تحولات بزرگ اجتماعى، همواره متکى به پشتوانه‌هاى تاریخى و تمدنى و محصول تراکم معرفتها و تجربه‌ها است. در صدوپنجاه سال اخیر حضور شخصیتهاى فکرى و جهادى بزرگ جریانساز اسلامى در مصر و عراق و ایران و هند و کشورهاى دیگرى از آسیا و آفریقا، پیش‌زمینه‌هاى وضع کنونى دنیاى اسلامند.  همچنانکه تحولات دهه‌هاى پنجاه و شصت میلادى در تعدادى از این کشورها که به رژیمهاى غالباً متمایل به تفکرات و ایدئولوژیهاى  مادى منتهى شد و به اقتضاى طبیعت خود پس از چندى در دام قدرتهاى استکبارى و استعمارى غرب گرفتار آمد، تجربه‌هاى درس‌آموزى‌اند که سهم وافرى در شکل دادن به اندیشه‌ى عمومى و عمیق کنونى دنیاى اسلام دارند.  ماجراى انقلاب کبیر اسلامى در ایران که در آن به تعبیر امام خمینى عظیم، خون بر شمشیر پیروز شد و تشکیل نظام ماندگار و مقتدر و شجاع و پیش‌رونده‌ى جمهورى اسلامى و تأثیر آن در بیدارى اسلامى امروز، نیز خود داستان مفصل و در خور بحث و تحقیقى است که یقیناً فصل مشبعى در تحلیل و تاریخ‌نگارى  وضعیت کنونى دنیاى اسلام را به خود اختصاص خواهد داد.  حاصل آنکه حقایق رو به افزایش کنونى در دنیاى اسلام، حوادث بریده از ریشه‌هاى تاریخى و زمینه‌هاى اجتماعى و فکرى نیستند تا دشمنان یا سطحى‌نگران بتوانند آن را موجى گذرا و حادثه‌اى در سطح بینگارند و با تحلیلهاى انحرافى و غرض‌آلود، مشعل امید را در دل ملتها خاموش سازند.  من در این گفتار برادرانه میخواهم بر روى سه نقطه‌ى اساسى درنگ کنم:  1- نگاهى اجمالى به هویت این قیامها و انقلابها.  2- خطرات و آسیبهاى بزرگى که بر سر راه آن قرار دارد.  3- پیشنهادهائى در علاج‌جوئى و پیشگیرى از آسیبها و خطرها.  1- در موضوع اول، به نظر من مهمترین عنصر در این انقلابها، حضور واقعى و عمومى مردم در میدان عمل و صحنه‌ى مبارزه و جهاد است، نه فقط با دل و خواست و ایمانشان، بلکه علاوه بر آن، با جسم و تنشان. فاصله‌ى عمیقى است میان چنین حضورى با قیامى که به وسیله‌ى یک جمع نظامى یا حتى یک گروه مبارز مسلح در برابر چشمان بى‌تفاوت مردم یا حتى مورد رضایت آنان انجام میگیرد.  در حوادث دهه‌ى پنجاه و شصت در تعدادى از کشورهاى آفریقا و آسیا، بار سنگین انقلاب را نه قشرهاى گوناگون مردم و جوانان از همه جاى کشورها، که دستجات کودتاگر یا هسته‌هاى کوچک و محدود مسلح بر دوش داشتند. آنها تصمیم گرفتند و عمل کردند و آنگاه که خودشان یا نسل پس از آنها بر اثر انگیزه‌ها و عوامل قابل شمارش، راه خود را عوض کردند، انقلابها به ضد خود تبدیل شد و دشمن بار دیگر بر آن کشورها تسلط یافت. این بکلى متفاوت است با تحولى که بر دوش توده‌ى مردم است و آنهایند که جسم و جان خود را به میدان مى‌آورند و با مجاهدت و فداکارى، دشمن را از صحنه بیرون میرانند.  در اینجا این مردم‌اند که شعارها را میسازند، هدفها را معین میکنند، دشمن را شناسائى و معرفى و تعقیب میکنند، آینده‌ى مطلوب را، اگر چه به اجمال، ترسیم میکنند و در نتیجه اجازه‌ى انحراف و سازش با دشمن و تغییر مسیر را به خواص سازشکار و آلوده و به طریق اولى به عوامل نفوذى دشمن نمیدهند.  در حرکت مردمى ممکن است کار انقلاب با تأخیر انجام گیرد، ولى از سطحى‌گرى و ناپایدارى به دور است؛ کلمه‌ى طیبه‌اى است مصداق کلام خداوند که فرمود:  «ألم تر کیف ضرب اللَّه مثلاً کلمة طیّبة کشجرة طیّبة اصلها ثابت و فرعها فى السّماء».(2) من وقتى پیکر دلاور ملت پر افتخار مصر را از تلویزیون در میدان تحریر دیدم، یقین کردم که این انقلاب پیروز خواهد شد. حقیقتى را بگویم: پس از پیروزى انقلاب اسلامى و تشکیل نظام اسلامى در ایران که زلزله‌ى عظیمى را در حکومتهاى دنیاطلبان شرق و غرب پدید آورد و ملتهاى مسلمان را در جوش و خروشى بى‌سابقه انداخت، ما غالباً انتظار داشتیم که مصر پیش از همه جا به پا خیزد. سابقه‌ى جهاد و روشنفکرى و تربیت شخصیتهاى بزرگ مجاهد و متفکر در مصر، این توقع را در دل ما برمى‌انگیخت. اما از مصر صداى واضحى شنیده نمیشد. من در دل، خطاب به ملت مصر این شعر ابوفراس را زمزمه میکردم: اَراکَ عَصِیَّ الدَّمعِ شیُمتُک الصبر/اَما لِلهوى نهىٌ علیک و لا امرٌ  وقتى ملت مصر را در میدان تحریر و میادین دیگر شهرهاى مصر دیدم، پاسخ خود را شنیدم. ملت مصر با همان زبان دل به من میگفت:  بَلى اَنَا مُشتاقٌ و عِندِىَ لَوعةٌ/ولکنَّ مِثلى لایُذاعُ لهُ سِرٌّ  این سرّ مقدس؛ یعنى انگیزه و عزم قیام، بتدریج در ذهنیت ملت مصر قوام یافت و شکل گرفت و در لحظه‌ى مناسب تاریخى، عریان در صحنه‌اى پرشکوه به میدان آمد.  تونس و یمن و لیبى و بحرین هم دقیقاً محکوم به همین حکمند؛ «و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلاً.»(3)  در چنین انقلابهائى، اصول و ارزشها و هدفها، نه در مانیفستهاى پیش‌ساخته‌ى گروهها و حزبها، بلکه در ذهن و دل و خواست آحاد مردمِ حاضر در صحنه، نگاشته و در قالب شعارها و رفتارهاى آنان اعلام و تثبیت میشود.  با این محاسبه بروشنى میتوان تشخیص داد که اصول انقلابهاى کنونى منطقه، مصر و دیگر کشورها، در درجه‌ى اول اینها است:  احیاء و تجدید عزت و کرامت ملى که در طول زمان با دیکتاتورى حاکمان فاسد و با سلطه‌ى سیاسى آمریکا و غرب، در هم شکسته و پایمال شده است.  برافراشتن پرچم اسلام که عقیده‌ى عمیق و دلبستگى دیرین مردم است و برخوردارى از امنیت روانى و عدالت و پیشرفت و شکوفائى‌اى که جز در سایه‌ى شریعت اسلامى به دست نخواهد آمد.   ایستادگى در برابر نفوذ و سلطه‌ى آمریکا و اروپا که در طول دو قرن بیشترین لطمه و خسارت و تحقیر را بر مردم این کشورها وارد آورده‌اند.  مبارزه با رژیم غاصب و دولت جعلى صهیونیست که استعمار چون خنجرى در پهلوى کشورهاى منطقه فرو برده و وسیله‌اى براى ادامه‌ى سلطه‌ى اهریمنى خود ساخته و ملتى را از سرزمین تاریخى خود بیرون رانده است.  بى‌شک این حقیقت که انقلابهاى منطقه متکى به این اصول و خواستار تحقق آنها است، مورد پسند آمریکا و غرب و صهیونیسم نیست و آنها همه‌ى تلاش خود را به کار میبرند تا آن  را انکار کنند، ولى واقعیت با انکار آن دگرگون نمیشود.  مردمى بودن این انقلابها مهمترین عنصر در تشکیل هویت آنها است. قدرتهاى خارجى که با آخرین توانائیها و شگردهاى خود سعى میکردند حکام مستبد و فاسد و وابسته را در این کشورها حفظ کنند و تنها هنگامى از حمایت آنها دست برداشتند که قیام و عزم مردم، هیچگونه امیدى براى آنها باقى نگذاشت، حق ندارند خود را در پیروزى این انقلابها سهیم بدانند. در جائى مانند لیبى هم، ورود و دخالت آمریکا و ناتو نمیتواند حقیقت را مشوب کند. در لیبى، ناتو ضایعه‌هاى بى‌جبران آفریده است. اگر دخالت نظامى ناتو و آمریکا نبود، ممکن بود مردم اندکى دیرتر پیروز شوند، ولى در عوض این همه زیرساخت نابود نمیشد؛ این همه نفوس بى‌گناه از زنان و کودکان کشته نمیشدند و آنگاه دشمنانى که خود سالها همراه و همدست قذافى بوده‌اند، مدعى حق دخالت در این کشور مظلوم و جنگ‌زده، نمیشدند.  مردم و نخبگان مردمى و کسانى که از مردم برآمده‌اند، خود صاحبان این انقلابها و متعهد به حراست از آن و ترسیم‌کننده‌ى مسیر آینده و رو به تکامل آن میباشند و خواهند بود ان‌شاءاللَّه.  2- در موضوع آسیبها و خطرها. نخست باید تأکید کنم که خطر هست، ولى راه مصونیت از آن نیز هست. توجه به خطر نباید ملتها را بترساند. بگذارید دشمنانتان از شما بترسند و بدانید که : «انّ کید الشّیطان کان ضعیفا».(4) خداوند درباره‌ى گروهى از مجاهدان صدر اسلام میفرماید: «الّذین قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایماناً و قالوا حسبنا اللَّه و نعم الوکیل. فانقلبوا بنعمة من اللَّه و فضل لّم یمسسهم سوء و اتّبعوا رضوان اللَّه و اللَّه ذو فضل عظیم».(5)  خطرها را باید شناخت تا در مواجهه با آن حیرت و تردید پیش نیاید و چاره و علاج، شناخته شده باشد.  ما با این خطرها پس از پیروزى انقلاب اسلامى روبه‌رو شدیم و آنها را شناختیم و تجربه کردیم و به خواست خدا و رهبرى امام خمینى و بصیرت و فداکارى مردممان، از بیشتر آنها بسلامت گذشتیم. البته توطئه‌ها از سوى دشمن و عزم راسخ از سوى ملت ما همچنان ادامه دارد.  من این آسیبها را به دو قسم میکنم: آنها که در درون خود ما ریشه دارد و از ضعفهاى ما بر میخیزد، و آنها که دشمن به طور مستقیم آن را برنامه‌ریزى میکند.  دسته‌ى اول، چیزهائى از این قبیل است: احساس و گمان اینکه با سقوط حاکم وابسته و فاسد و دیکتاتور، کار تمام شد. راحتىِ خیالِ ناشى از احساس پیروزى و به دنبال آن کم شدن انگیزه‌ها و سست شدن عزمها، نخستین خطر است. و آنگاه این خطر مهیبتر میشود که اشخاص در صدد تصاحب سهم ویژه در غنیمتِ به دست آمده باشند.  ماجراى جنگ اُحد و غنیمت‌جوئى مدافعان تنگه که به شکست مسلمانان انجامید و مجاهدان از سوى خداوند متعال سرزنش شدند، یک نمونه‌ى نمادین است که هرگز نباید از یادها برد. مرعوب شدن از هیمنه ظاهرى مستکبران و احساس ترس از آمریکا و دیگر قدرتهاى مداخله‌گر، آسیب دیگرى از این دسته است که باید از آن پرهیز کرد. نخبگان شجاع و جوانها باید این ترس را از دلها بیرون کنند. اعتماد به دشمن و در دام لبخندها و وعده‌ها و حمایتهاى آنها افتادن نیز آسیب بزرگ دیگرى است که به طور ویژه باید پیشروان و نخبگان از آن بر حذر باشند. دشمن را با علاماتش در هر لباس باید شناخت و از کید او که در مواردى در پسِ ظاهرِ دوستى و کمک پنهان میشود، باید ملت و انقلاب را مصون ساخت. روى دیگر این صفحه، مغرور شدن و دشمن را غافل دانستن است؛ شجاعت را باید با تدبیر و حزم در هم آمیخت. در مقابل شیطان جن و انس، باید همه‌ى ذخائر الهى در وجود خود را به کار گرفت. ایجاد اختلاف و به جان هم انداختن انقلابیون و رخنه در پشت جبهه‌ى مبارزه، نیز آفتى بزرگ است که با همه‌ى توان باید از آن گریخت.  آسیبهاى دسته‌ى دوم را غالباً ملتهاى این منطقه در حوادث گوناگون آزموده‌اند. نخستین آسیب، بر روى کار آوردن عناصرى است که خود را متعهد به آمریکا و غرب میدانند. غرب میکوشد پس از سقوط ناگزیر مهره‌هاى وابسته، اصل سیستم و اهرمهاى اصلى قدرت را حفظ کند و سر دیگرى را بر روى این بدن بگذارد و بدین وسیله سلطه‌ى خود را همچنان ادامه دهد. این به معناى هدر رفتن همه‌ى تلاشها و مجاهدتها است. در این مرحله اگر با مقاومت و هشیارى  مردم مواجه شوند، میکوشند تا بدیلهاى انحرافى گوناگون در پیش پاى نهضت و مردم بگذارند. این سناریو میتواند پیشنهاد مدلهاى حکومتى و قانون اساسى‌هائى باشد  که کشورهاى اسلامى را بار دیگر در دام وابستگى فرهنگى و سیاسى و اقتصادى به غرب بیفکند، و میتواند نفوذ میان انقلابیون و تقویت مالى و رسانه‌اى یک جریانِ نامطمئن و به حاشیه راندن جریانهاى اصیل در انقلاب باشد. این نیز به معنى بازگرداندن سلطه‌ى غرب و تثبیت مدلهاى نوسازى شده‌ى غربى و بیگانه از اصول انقلاب و در نهایت، تسلط آن‌ها بر اوضاع است.  اگر این تاکتیک نیز به نتیجه نرسد، تجربه‌ها به ما میگوید که آنگاه روشهائى چون هرج و مرج و تروریزم و جنگ داخلى میان پیروان ادیان یا قومیتها یا قبائل و احزاب و یا حتى میان ملتها و دولتهاى همسایه، و همراه با آن، حصر اقتصادى و تحریم و بلوکه کردن سرمایه‌هاى ملى و نیز هجوم همه جانبه‌ى تبلیغاتى و رسانه‌اى را در پیش خواهند گرفت. مقصود آنان از این همه، خسته و نومید کردن مردم و مردد و پشیمان کردن مبارزان است، که میدانند در این صورت، شکست دادن انقلاب، ممکن و آسان خواهد شد. ترور نخبگان صالح و مؤثر یا بدنام کردن برخى از آنان و از سوئى خریدن کسانى از سست‌عنصران، نیز در شمار روشهاى متداول قدرتهاى غربى و مدعیان تمدن و اخلاق است.  در ایران اسلامى، اسناد لانه‌ى جاسوسى که به دست انقلاب افتاد، نشان داد که همه‌ى این توطئه‌ها، بدقت از سوى رژیم ایالات متحده‌ى آمریکا براى ملت ایران برنامه‌ریزى شده بود. براى آنان بازگرداندن ارتجاع و استبداد و حاکمیت وابسته در کشورهاى انقلابى، اصلى است که همه‌ى این روشهاى کثیف را تجویز میکند.  3- در آخرین بخشِ سخنانم، توصیه‌هائى را بر اساس تجربه‌ى عینى خودمان در ایران و آنچه از مطالعه‌ى دقیق دیگر کشورها به دست آمده است، در معرض دید و تشخیص و انتخاب شما میگذارم. شک نیست که شرائط ملتها و کشورها در همه چیز یکسان نیست، ولى بیناتى وجود دارد که میتواند براى همه مفید باشد.  اولین سخن آن است که با توکل به خداوند و اعتماد و حسن ظن به وعده‌هاى مؤکد نصرت الهى در قرآن و به کارگیرى خرد و عزم و شجاعت، میتوان بر همه‌ى این موانع فائق آمد و پیروزمندانه از آنها عبور کرد. البته کارى که شما بدان همت گماشته‌اید، بسى بزرگ و سرنوشت‌ساز است. پس باید زحمات بزرگ را هم به خاطر آن تحمل کرد. امیرالمؤمنین على (علیه السّلام) در خطبه‌ای فرموده است: فانّ اللَّه لم یقصم جبّارى دهر قطّ الّا بعد تمهیل و رخاء و لم یجبر عظم أحد من الامم الّا بعد أزل و بلاء و فى دون ما استقبلتم من عتب و ما استدبرتم من خطب معتبر.(6)  توصیه‌ى مهم آن است که خود را همواره در میدان بدانید: «فاذا فرغت فانصب».(7) همیشه خداوند را حاضر و کمک‌کار خود بدانید: «و الى ربّک فارغب».(8) و پیروزیها ما را دچار غرور و غفلت نکند: «اذا جاء نصراللَّه و الفتح و رأیت النّاس یدخلون فى دین اللَّه افواجاً فسبّح بحمد ربّک واستغفره انه کان توابا».(9) اینها پشتوانه‌هاى حقیقى‌یک ملت مؤمن است.  توصیه‌ى دیگر، بازخوانى دائمى اصول انقلاب است. شعارها و اصول باید تنقیح و با مبانى و محکمات اسلام تطبیق داده شوند. استقلال، آزادى، عدالتخواهى، تسلیم نشدن در برابر استبداد و استعمار، نفى تبعیضهاى قومى و نژادى و مذهبى، نفى صریح صهیونیزم؛ اینها ارکان نهضتهاى امروز کشورهاى اسلامى است و همه برگرفته از اسلام و قرآن است.  اصولتان را روى کاغذ بنویسید؛ اصالتهاى خود را با حساسیت بالا حفظ کنید؛ نگذارید اصول نظام آینده‌ى شما را دشمنان شما بنویسند؛ نگذارید اصول اسلامى در پاى منافع زودگذر قربانى شود. انحراف در انقلابها، از انحراف در شعارها و هدفها آغاز میشود. هرگز به آمریکا و ناتو و به رژیمهاى جنایتکارى چون انگلیس و فرانسه و ایتالیا که زمانى دراز سرزمین شما را میان خود تقسیم و غارت کردند، اعتماد نکنید؛ به آنها سوء ظن داشته باشید و لبخند آنها را باور نکنید؛ پشت این لبخندها و وعده‌ها، توطئه و خیانت نهفته است. راه حل خود را خود با بهره‌گیرى از سرچشمه‌ى فیاض اسلام به دست آورید و نسخه‌هاى بیگانه را به خودشان پس دهید.  توصیه‌ى مهم دیگر پرهیز از اختلافات مذهبى، قومى، نژادى، قبیله‌اى و مرزى است. تفاوتها را به رسمیت بشناسید و آن را مدیریت کنید. تفاهم میان مذاهب اسلامى کلید نجات است. آنها که آتش تفرقه‌ى مذهبى را با تکفیر این و آن دامن میزنند، اگر خودشان هم ندانند، مزدور و عمله‌ى شیطانند.  نظام‌سازى کار بزرگ و اصلى شما است. این کارى پیچیده و دشوار است. نگذارید الگوهاى لائیک یا لیبرالیسم غربى، یا ناسیونالیسم افراطى، یا گرایشهاى چپ مارکسیستى، خود را بر شما تحمیل کند.  اردوگاه شرق چپ فرو ریخت و بلوک غرب فقط با خشونت و جنگ و خدعه بر سر پا مانده و عاقبت خیرى براى آن متصور نیست. گذشت زمان به زیان آنها و به سود جریان اسلام است. هدف نهائى را باید امت واحده‌ى اسلامى و ایجاد تمدن اسلامى  جدید بر پایه‌ى دین و عقلانیت و علم و اخلاق، قرار داد.  آزادى فلسطین از چنگال درنده‌ى صهیونیستها نیز هدفى بزرگ است. کشورهاى بالکان و قفقاز و آسیاى غربى پس از هشتاد سال از چنگال شوروى سابق نجات یافتند؛ چرا فلسطین مظلوم نتواند پس از هفتاد سال از اسارت صهیونیستهاى ظالم نجات یابد؟  نسل امروزِ کشورهاى اسلامى این ظرفیت را دارد که به چنین کارهاى بزرگى بپردازد. نسل جوان امروز مایه‌ى افتخار نسلهاى پیشین خویش است. به قول شاعر عرب:  قالوا: ابوالصَّخر مِن شَیبان قُلتُ لَهُم/کلاّ لَعمَرى ولکن منهُ شیبانٌ‌  وَ کَم اَبٍ قد عَلاَ بِابنٍ ذُرى شَرَفٍ/کما عَلا برسول اللَّه عدنانٌ‌  به نسل جوان خود اعتماد کنید، روح اعتماد به نفس را در آنان زنده کنید، و از تجربه‌هاى مجربان و پیران، آنها را بهره‌مند سازید. دو نکته‌ى مهم در اینجا وجود دارد:  اول آنکه ملتهاى انقلاب کرده و آزاد شده، یکى از مهمترین خواسته‌هایشان حضور و نقش قاطع مردم و آرائشان در مدیریت کشور است، و چون مؤمن به اسلامند، پس مطلوب آنان «نظام مردمسالارى اسلامى» است؛ یعنى حاکمان با رأى مردم برگزیده میشوند و ارزشها و اصول حاکم بر جامعه، اصول مبتنى بر معرفت و شریعت اسلامى است. این خود میتواند در کشورهاى گوناگون به اقتضاى شرائط، با شیوه‌ها و شکلهاى گوناگون تحقق یابد، ولى با حساسیت کامل باید مراقب بود که این با دموکراسى لیبرال غربى اشتباه نشود. دموکراسى لائیک و در مواردى ضد مذهب غربى با مردمسالارى اسلامى که متعهد به ارزشها و خطوط اصلى اسلامى در نظام کشور است، هیچ نسبتى ندارد.  نکته‌ى دوم آن است که اسلامگرائى نباید با تحجر و قشرى‌گرى و تعصبهاى جاهلانه و افراطى مشتبه گردد. مرز میان این دو نیز باید پر رنگ باشد. افراطهاى  مذهبى که غالباً با خشونت کور همراه است، عامل عقب‌ماندگى و دور شدن از هدفهاى والاى انقلاب است، و این به نوبه‌ى خود مایه‌ى جدا شدن مردم و در نتیجه شکست انقلاب خواهد بود. خلاصه کنم:  سخن از بیدارى اسلامى، سخن از یک مفهوم نامشخص و مبهم و قابل تأویل و تفسیر نیست؛ سخن از یک واقعیت خارجىِ مشهود و محسوس است که فضا را انباشته و قیامها و انقلابهاى بزرگى  را پدید آورده و مهره‌هاى خطرناکى از جبهه‌ى دشمن را ساقط کرده و از صحنه بیرون رانده است. با این حال، صحنه همچنان سیال و نیازمند شکل دادن و به سرانجام رساندن است. آیاتى که در طلیعه‌ى سخن تلاوت شد، دستورالعمل کامل و کارسازى است؛ براى همیشه و بویژه در این برهه‌ى حساس و سرنوشت‌ساز. خطاب به پیامبر اکرم (صلّى اللَّه علیه و آله و سلم) است، ولى در واقع ما همگى بدان مخاطب و مکلفیم. در این آیات، تقوا با همان معنى  بلند و گسترده‌اش، اولین توصیه است، و سپس سرپیچیدن از فرمانبرى کافران و منافقان، و پیروى از وحى الهى، و سرانجام توکل و اعتماد به خداوند.  بار دیگر این آیات را مرور کنیم: بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم. «یا أیها النّبىّ اتّق اللَّه و لا تطع الکافرین و المنافقین انّ اللَّه کان علیماً حکیماً. واتّبع ما یوحى الیک من ربّک انّ اللَّه کان بما تعملون خبیراً. و توکّل على اللَّه و کفى باللَّه وکیلاً».     والسّلام علیکم و رحمةاللَّه‌ 1) احزاب: 3 - 1 2) ابراهیم: 24 3) احزاب: 23 4) نساء: 76 5) آل‌عمران: 174 - 173 6) نهج‌البلاغه: خطبه‌ى 88 7) شرح: 7 8) شرح: 8 9) نصر: 3 - 1   v\:* {behavior:url(#default#VML);} o\:* {behavior:url(#default#VML);} w\:* {behavior:url(#default#VML);} .shape {behavior:url(#default#VML);} Normal 0 false false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin-top:0cm; mso-para-margin-right:0cm; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0cm; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-fareast-font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-theme-font:minor-fareast; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;} ۱۳۹۰/۱۱/۱۴ خطبه‌های نماز جمعه تهران + ترجمه خطبه عربی   خطبه‌ى اول‌ [ترجمه خطبه‌ عربی را از اینجا بخوانید] بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌ الحمد للّه ربّ العالمین احمده و اشکره و استعینه و استغفره و اتوکّل علیه و اصلّى و اسلّم على حبیبه و نجیبه و خیرته فى خلقه حافظ سرّه و مبلّغ رسالاته بشیر رحمته و نذیر نقمته سیّدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا ابى‌القاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطیبین الأطهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الى یوم الدّین و صلّ على ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین و صلّ على بقیّةاللّه فى الأرضین. اوصیکم عباداللّه بتقوى اللّه و نظم امرکم.  همه‌ى برادران و خواهران عزیز نمازگزار و خود را دعوت و توصیه میکنم به حفظ تقواى الهى؛ این اصلِ حرکت یک انسان به سمت کمال و تعالى است. اگر به توفیق الهى بتوانیم در عمل فردى، در عمل جمعى، در کار سیاسى، در کار اجتماعى، رعایت تقواى الهى را بکنیم، همه‌ى خیرات و همه‌ى الطاف الهى شامل حال ما خواهد شد.  ایام مبارک دهه‌ى فجر است. در دهه‌ى فجر، آنچه که بر این حقیر و امثال این حقیر لازم است، دو تشکر است: اول، شکر الهى. با کمال خشوع، با کمال تواضع، جبهه‌ى شکر بر درگاه الهى میسائیم که این توفیق را نصیب ملت ایران کرد؛ این حرکت عظیم، این کار بزرگ، این نهضت تاریخ‌ساز، به دست ملت ایران و با رهبرى امام بزرگوار انجام گرفت؛ نظام اسلامى تشکیل شد؛ حرکت ملت ایران به سمت خدا، به سمت اهداف الهى، به سمت ارزشهاى الهى آغاز شد. هیچ نعمتى از این بالاتر نیست و شکر الهى بر این نعمت بزرگ همیشه لازم است و در ایام دهه‌ى فجر، لازمتر. تشکر دوم، تشکر از ملت ایران است؛ وفادارى کردند، جوانمردى به‌خرج دادند، گذشت کردند، ایثار کردند، شجاعت نشان دادند، بصیرت به‌خرج دادند؛ حضور دائمى خود را در طول این سى و سه سال آنچنان حفظ کردند که این نهال با همه‌ى خطرها، با همه‌ى مشکلات، روزبه‌روز تنومندتر شد، بارورتر شد، بالنده‌تر شد. امروز مثل همان شجره‌ى طیبه‌اى که «اصلها ثابت و فرعها فى السّماء»،(1) در زمین زندگى بشریت ریشه دوانده است و ثمرات و آثار آن به‌طور متواتر نائل و واصل میشود.  امسال بخصوص دهه‌ى فجر ما حال و هواى دیگرى دارد. امسال در فضاى انقلابهاى پیروز این منطقه، چه در تونس، چه در مصر، چه در لیبى، حرکت انقلابى مردم به نتیجه رسید، کارهاى بزرگى انجام گرفت؛ این براى ما ملت ایران مژده‌ى بزرگى است، حادثه‌ى شیرین و مبارکى است. امسال ما دهه‌ى فجر و بیست و دوى بهمن را در یک چنین فضائى برگزار میکنیم. باید گفت ملت ایران با پیروزى این انقلابها، به‌طور نسبى از غربت در آمد؛ که حالا امروز من ان‌شاءاللَّه یک مختصرى در این زمینه عرض خواهم کرد.  در این خطبه، سه سرفصل را براى برادران و خواهران عزیز نمازگزار و براى ملت ایران مطرح میکنم؛ در خطبه‌ى دوم با برادران عرب بیشتر سخن خواهم گفت. این سه مطلب، یکى درباره‌ى انقلاب خود ماست؛ مسیرى که در این سه دهه طى کردیم، دستاوردهائى که داشتیم، و آینده‌اى که در انتظار ماست. مطلب دوم، نگاهى به مسائل منطقه و مسائل جهان است. مطلب سوم هم دو سه نکته‌ى کوتاه در باب انتخاباتِ پیش رو است.  درباره‌ى مطلب اول، کتابها حرف وجود دارد براى گفتن. آنچه که من به عنوان خطوط اساسى انقلابمان عرض میکنم، فقط یک دو سه جمله است، که شرح و تفصیل آن بسیار طولانى و مفصل است. این خصوصیات در انقلاب ما وجود داشت. انقلاب ما رژیم ضد اسلام را از بین برد، رژیم اسلامى بر سر کار آورد؛ رژیم دیکتاتور و مستبد را از بین برد، رژیم مردم‌سالار به جاى آن نشاند؛ وابستگى‌اى که کشور ما در طول سالهاى متمادى گرفتار آن بود و در دوران پهلوى‌ها به فجیع‌ترین و فضیح‌ترین وضع خود رسیده بود، از بین برد و استقلال همه‌جانبه را به ملت ما داد؛ اختناق نفسگیرى که بر ملت ما حاکم بود، از بین برد، آزادى به این ملت داد - آراء خودشان را، حرفهاى خودشان را بتوانند آزادانه ابراز کنند؛ فضا، فضاى آزادى شد - تحقیرشدگى تاریخىِ ملت ما را از بین برد، عزت ملى داد. ده‌ها سال ملت ما تحقیر شد. این ملت بزرگ، با این سابقه‌ى تاریخى، با این مواریث عظیم فرهنگى و علمى و تاریخى، در مقابل حکام زورگو و فاسد، و پشت سر آنها در مقابل مستعمران و سلطه‌گران بین‌المللى تحقیر شد. انقلاب ما این را از بین برد، تبدیل کرد به عزت ملى. امروز ملت ایران احساس عزت میکنند، احساس تشخص میکنند. انقلاب، ضعف نفس و خودکم‌بینى را در ملت ما از بین برد؛ به جاى آن، اعتماد به نفس ملى را به ملت داد. ما خودکم‌بینى داشتیم؛ فکر میکردیم نه کار علمى از ما برمى‌آید، نه کار سیاسى از ما برمى‌آید، نه کار عظیم نظامى از ما برمى‌آید. ما فکر میکردیم یک ملت ضعیفى هستیم؛ این را به ما تلقین کرده بودند، تزریق کرده بودند. انقلاب این را از ملت گرفت، به جاى آن، اعتماد به نفس ملى به ما داد. ما امروز در همه‌ى میدانها اعتماد به نفس داریم؛ میدانیم که میتوانیم، و دنبال این توانستن حرکت میکنیم، و همه جا هم بحمداللّه به مقاصدمان میرسیم.  ملت ما از مسائل سیاسى منزوى بود، روگردان بود، حوادث کشور را مورد توجه قرار نمیداد. انقلاب این حالت را از ملت ما گرفت، ما را تبدیل کرد به یک ملت آگاه و سیاسى. امروز نوجوانهاى ما هم در دورترین نقاط کشور تحلیل سیاسى میکنند، حوادث سیاسى را درک میکنند، روى هر مسئله‌اى تحلیل میگذارند. قبل از انقلاب اینجور نبود. سیاست‌گرائى و سیاست‌فهمى مخصوص یک عده‌ى انگشت‌شمار در این کشور بود. مردم عموماً دور از حوادث کشور بودند؛ دولتها مى‌آمدند و میرفتند، قراردادهاى بین‌المللى بسته میشد، کارهاى بزرگ در دنیا انجام میگرفت، ملت خبر هم نمیشد. اینها خطوط اصلى این انقلاب است که این حوادث را در این کشور به وجود آورد. این اصول، نهادینه شده است؛ تثبیت شده است. این تحولات، سطحى نیست؛ مقطعى نیست. شعارهاى انقلاب، امروز همان شعارهاى روز اول است؛ که این نشان‌دهنده‌ى سلامت انقلاب است. شعارها مثل انگشت اشاره‌اى هستند که به هدفها اشاره میکنند، هدفها را ترسیم میکنند. وقتى شعارها تثبیت‌شده در یک نظامى، در یک انقلابى باقى ماند، معنایش این است که هدفها در این نظام به شکل اول است؛ هدفها تغییر پیدا نکرده است؛ دست‌اندرکاران و مردم از صراط مستقیم و هدفهاى اصلى منحرف نشده‌اند. امروز شعارهاى ملت ایران، همان شعارهاى اول انقلاب است.  خب، در این دوره، در این سى و چند سال، زندگى ما تحت تأثیر همین خطوط اساسى قرار گرفته است. ما پیشرفتهائى داشتیم، ضعفها و نقصهائى هم داشتیم. پیشرفتهامان را باید بشناسیم، ضعفهامان را هم باید بشناسیم. اگر ضعفهاى خودمان را پنهان کنیم، نشناسیم، تجاهل کنیم، این ضعفها خواهد ماند، نهادینه خواهد شد؛ برطرف نخواهد شد. همه‌ى نقاط قوّت و ضعف را باید بدانیم.  نقاط مثبت و منفى هر دو هست، افت و خیز هست، اما حرکت ادامه داشته است؛ این مهم است. جوانهاى عزیز ما بدانند؛ در طول این سى و دو سه سال مواردى شده است که ما ضعف نشان دادیم، این حرکت افت و خیز داشته است. همیشه یک جور نبوده است؛ گاهى سرعت و شتاب، گاهى کمتر، اما حرکت هرگز متوقف نشده است و ما در همان جهت اصلى پیش رفتیم؛ که امروز محصول آن را داریم مشاهده میکنیم.  من چند تا از نقاط قوّتى را که در این مدت داشته‌ایم، عرض کنم، چند تا هم از نقاط ضعف را عرض کنم. مهمترین نقطه‌ى قوّت ما در این سى و دو سه سال عبارت است از غلبه‌ى بر چالشها؛ این خیلى مهم است. ما یک ملتى نبودیم که سرمان را پائین بیندازیم، راهمان را برویم، کسى به ما کارى نداشته باشد؛ نه، از روز اول قدرتهاى مجهز جهانى، مسلطین جهانى با ما کار داشتند؛ بناى بر اذیت گذاشتند، بناى بر مانع‌تراشى گذاشتند: علیه ما جنگ تحمیل کردند، صدام را به جان ما انداختند، هشت سال ما را گرفتار کردند، تروریست آوردند، تحریم کردند. ما تا امروز بر همه‌ى این چالشها غلبه پیدا کرده‌ایم؛ یعنى هیچکدام از این چالشها نتوانسته است ملت ما و انقلاب ما را پشیمان کند، به زانو دربیاورد؛ ما بحمداللّه راهمان را با قامت استوار ادامه داده‌ایم. این مهمترین نقطه‌ى قوّت ماست.  یک نقطه‌ى قوّت دیگر در این مدت، گسترش خدمات به ملت است، کماً و کیفاً. این خدمات نه با گذشته‌ى نزدیک قبل از انقلاب، بلکه با گذشته‌هاى دوردست هم قابل مقایسه نیست. خدمات عظیمى که در سراسر کشور گسترش پیدا کرده است، هم کیفیتهاى این خدمات بالاست، خدمات درجه‌ى اول است - مادى و معنوى - هم کمیت و گسترش آنها زیاد است. این یک نقطه‌ى قوّت مهمى است.  نقطه‌ى قوّت دیگر، پیشرفت علمى است. عزیزان من! این پیشرفت علمى را دست‌کم نگیرید. این پیشرفتها خیلى مهم است. علم، پایه‌ى پیشرفت همه‌جانبه‌ى یک کشور است. این حدیث را من یک وقتى خواندم: «العلم سلطان»؛(2) علم، اقتدار است. هر کس این اقتدار را داشته باشد، میتواند به همه‌ى مقاصد خود دست پیدا کند. این مستکبران جهانى به برکت علمى که به آن دست پیدا کردند، توانستند به همه‌ى دنیا زور بگویند. البته ما هرگز زور نخواهیم گفت، اما علم براى ما به عنوان یک پیشرفت حتماً لازم است.  پیشرفتهاى علمى ما در این مدت سى و چند سال، پیشرفتهاى حیرت‌آورى است. حالا فناورى هسته‌اى تصادفاً معروف شده است و همه توجه دارند - هم در کشور، هم در دنیا - لیکن فقط این نیست؛ فناورى هسته‌اى هست، علوم هوافضا هست، علوم پزشکى هست - خوشبختانه امروز کشور ما حائز رشته‌هاى بسیار مهم و دست‌نیافتنى پزشکى است و کارهاى بزرگ پزشکى در این کشور انجام میگیرد - زیست‌فناورى هست، نانوفناورى که از علوم جدید و دانشهاى نوى دنیاست، هست؛ سلولهاى بنیادى که یکى از بزرگترین کارها در عرصه‌ى علم است، هست؛ شبیه‌سازى، ساخت ابررایانه‌ها، فناورى انرژى‌هاى نو، رادیوداروهاى مهم و داروهاى ضد سرطان هست؛ و این فهرست ادامه دارد.  اینهائى که من عرض میکنم، رجزخوانى نیست؛ این گواهىِ مراکز علمى معتبر دنیاست. آنها میگویند سریع‌ترین رشد علمى در همه‌ى دنیا در این سالها، در ایران اتفاق افتاده است. این گزارش سال 2011 است که میگوید سریع‌ترین رشد علمى در همه‌ى دنیا در ایران اتفاق افتاده است. طبق گزارشى که مراکز علمى معتبر دنیا داده‌اند، رتبه‌ى علمى اول منطقه، ایران است. ما این رتبه‌ى اول علمى را براى سال 1404 در نظر گرفتیم؛ هنوز چهارده سال باقى است. همین سال میلادىِ گذشته گفتند ایران از لحاظ رتبه‌ى علمى در منطقه اول است، در دنیا هفدهم. در سطح دنیا رتبه‌ى علمى کشور ما هفدهم است؛ اینها خیلى مهم است. پس یکى از نقاط قوّت ما، پیشرفت علمى است.  یکى دیگر از نقاط قوّت ما، پیشرفتهاى کشور در ایجاد زیرساختهاى فنى و مهندسى و صنعتى است؛ که هر وقت بینندگان خارجى آمدند دیدند و بازدید کردند، آنها را به تحسین وادار کرده است. این کارهاى عظیمى که در زمینه‌ى ارتباطات، راه‌ها، ارتباطات مخابراتى و زیرساختهاى گوناگون فنى و مهندسى و صنعتى و امثال اینها انجام گرفته است، یک داستان جداگانه است. من واقعاً متأسف میشوم وقتى مى‌بینم این گزارشهاى روشن و خوب، آنچنان که باید و شاید، به مردم داده نمیشود که مردم خوشحال بشوند؛ بفهمند در کشور چه اتفاقى دارد مى‌افتد.  یکى دیگر از نقاط قوّت ما در این مدت، انتقال ارزشهاى انقلاب به نسل دوم و سوم بود. امروز شما جوانها را نگاه میکنید، مى‌بینید این ارزشها را دریافت کرده‌اند. همین شهید عزیز اخیر ما، مصطفى احمدى روشن - شهیدى که شهادتش دل ما را سوزاند - یا آن شهید جوان قبلى، شهید رضائى‌نژاد، که اوائل امسال به شهادت رسید، اینها دو تا جوان، دانشمند، سى و دو سه ساله بودند؛ امام را درک نکردند، جنگ را درک نکردند، دوران انقلاب را درک نکردند، اما اینجور با شجاعت، با شهامت درس میخوانند، تحصیلات میکنند، مقامات عالى را طى میکنند؛ میدانند و میفهمند هم که مورد تهدیدند، اما میروند؛ این خیلى مهم است، این ارزش است؛ این ارزشهاى انقلاب است در نسل سوم. احمدى روشن و رضائى‌نژاد و امثال اینها نسل سوم انقلابند. همین حرکت عظیم این جوانها که بعد از شهادت احمدى روشن اعلام کردند ما حاضریم بیائیم کار کنیم، خیلى مهم است؛ اینها را نباید دست‌کم گرفت. یکى از نقاط قوّت و مثبت ما همین است که این ارزشها به نسلهاى دوم و سوم منتقل شد. البته ریزش داشته‌ایم، توبه‌کار از انقلاب و پشیمان از انقلاب داشته‌ایم، اما رویشهاى ما بیشتر از ریزشهاى ما بوده است. نیروهاى فرسوده ریزش پیدا کردند، اما نیروهاى جوان و باطراوت بالا آمدند و رویش پیدا کردند.  یکى دیگر از نقاط مثبت ما در این مدت، ارتقاء جهش‌وار در اثرگذارى در مسائل عمده‌ى منطقه و مسائل جهان است. امروز نظام جمهورى اسلامى، یک کشور اثرگذار است؛ «آرى» و «نه» او در مسائل منطقه، حتّى در مسائل جهانى اثر میگذارد؛ این براى کشور خیلى مهم است.  یکى دیگر از نقاط قوّت ما، بنیه‌ى قوى و ساخت محکم کشور و نظام در مواجهه‌ى با دشمنى‌هاست. ما در مقابل دشمنى‌ها مضطرب نمیشویم، نگران نمیشویم، دغدغه پیدا نمیکنیم. بنیه‌ى نظام و بنیه‌ى کشور، بنیه‌ى مستحکمى است.  یکى دیگر از نقاط قوّت ما، ارتقاء کمّى و کیفى مراکز علمى ماست؛ یعنى دانشگاه‌ها و حوزه‌هاى علمیه. هم حوزه‌هاى علمیه‌ى ما از لحاظ کمّى و از لحاظ کیفى ارتقاء پیدا کرده است، هم دانشگاه‌هاى ما. اینها نقاط قوّت ماست، و هر کدام از اینها شرحهاى طولانى میطلبد، آمارهائى دنبالش هست، و غیر از اینها هم نقاط قوّت زیادى داریم.  من این جمله را در ادامه‌ى نقاط قوّت عرض بکنم که ملت ایران توجه داشته باشند همه‌ى این پیشرفتهاى علمى و اجتماعى و فنى در شرائط تحریم اتفاق افتاده است؛ این خیلى مهم است. دروازه‌هاى علم را، دروازه‌هاى فناورى را بر روى ما بستند، راه‌ها را مسدود کردند، محصولات مورد نیاز ما را به ما نفروختند و ما اینجور پیشرفت کردیم. این اتفاقها در شرائط تحریم افتاده است؛ این است که امیدها افزایش پیدا میکند.  ما البته ضعفهائى هم داریم؛ این ضعفها را بایستى از بین ببریم. من بعد برمیگردم به این مسئله‌ى تحریم و شرائطى که تحمیل شده است و یک جمله‌اى عرض خواهم کرد. ضعفهاى ما خطرهائى است که در سر راه ماست و در این مدت وجود داشته است و باید بعدها جلوى اینها را بگیریم. اولین ضعف ما گرایش به دنیاطلبى بود که گریبان بعضى از ماها را گرفت. بعضى از ما مسئولین دچار دنیاطلبى شدیم، دچار مادیگرائى شدیم؛ براى ما ثروت، تجمل، آرایش، تشریفات و اشرافیگرى یواش یواش از قبح افتاد. وقتى ما اینجور شدیم، این سرریز میشود به مردم. میل به اشرافیگرى، میل به تجمل، میل به جمع ثروت و استفاده‌ى از ثروت به شکل نامشروع و نامطلوب، به طور طبیعى در خیلى از انسانها هست. وقتى ما خودمان را رها کردیم، ول کردیم، دچار شدیم، این سرریز میشود به مردم؛ در مردم هم این مسئله پیدا میشود.  ما امروز متأسفانه دچار اسراف و مصرف‌زدگى هستیم. من بارها این را عرض کرده‌ام، باز هم عرض میکنم؛ این خطر است در راه ما. مصرف‌زدگى را باید کم کنیم، حرص به متاع و کالاى دنیا را باید کم کنیم. تا یک شایعه‌اى درست میشود که فلان چیز کم است، مردم هجوم مى‌آورند براى اینکه بیشتر آن را جمع کنند، که نبادا دچار کمبود آن شوند؛ در حالى که آن شى‌ء ممکن است جزو چیزهاى لازم زندگى هم نباشد. خب، اگر آن جنس کم هم نیست، همین هجوم مردم آن را کم میکند. ما به این مسئله توجه نمیکنیم. این یکى از ضعفهاى ماست؛ ما این ضعف را باید برطرف کنیم.  یکى دیگر از ضعفهاى ما این است که ما به موازات علم، به موازات پیشرفتهاى علمى، پیشرفت اخلاقى و تزکیه‌ى اخلاقى و نفسى پیدا نکرده‌ایم؛ این عقب‌ماندگى است. البته امروز در مقایسه‌ى با قبل از انقلاب، بمراتب و مراتب بهتر است - در این هیچ شکى نیست - اما باید پیشرفت میکردیم. در علم پیشرفت کردیم، در سیاست پیشرفت کردیم؛ باید در معنویت و در تزکیه‌ى نفس هم پیشرفت میکردیم. در قرآن هر جا تزکیه و تعلیم از زبان پروردگار است، تزکیه مقدم است بر تعلیم؛ آن هم تعلیم کتاب و حکمت - «یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة»(3) - فقط یک جا از زبان حضرت ابراهیم، تعلیم مقدم است. بنابراین ما از تزکیه‌ى اخلاقى و نفسى غفلت کردیم.  در عدالت اجتماعى هنوز به نقطه‌ى مورد نظر اسلام - که آرزوى خود ما بوده است - نرسیده‌ایم؛ این هم از نقطه‌ضعفهاى ماست. این ضعفها را بایستى جبران کنیم. اینها ضعفهائى است که نمیشود از آنها گذشت. هم مسئولین، هم آحاد مردم باید احساس کنند وظیفه دارند این ضعفها را برطرف کنند. ان‌شاءاللّه باید از خداى متعال کمک بخواهیم و این ضعفها را برطرف کنیم. و البته میشود برطرف کرد؛ اینها بدون تردید برطرف‌کردنى است.  خب، به نظر من کارهائى که باید انجام بگیرد براى اینکه این ضعفها برطرف شود، در درجه‌ى اول این نگاه به آینده است؛ در درجه‌ى اول مسئولیت‌پذیرى ماهاست. همه‌ى ما باید احساس مسئولیت کنیم؛ بخصوص مسئولین کشور و خدمتگزاران مردم باید احساس مسئولیت کنند. تقصیرها را گردن هم نیندازیم. اینجور نباشد که اگر یک جا یک نقصى پیدا شد، مجلس بگوید تقصیر دولت است، دولت بگوید تقصیر مجلس است، آن یکى بگوید تقصیر قوه‌ى قضائیه است؛ نه، حدود مشخص است. قانون اساسى خطوط را مشخص کرده است. وظائف همه معلوم است. رهبرى مسئولیت دارد، دولت مسئولیت دارد، مجلس مسئولیت دارد، قوه‌ى قضائیه مسئولیت دارد، نیروهاى نظامى مسئولیت دارند، دستگاه‌هاى اجرائى هر کدام مسئولیتهائى دارند؛ به گردن هم نیندازیم. اشکالى به وجود مى‌آید، متوجه رهبرى است؛ رهبرى متواضعانه قبول کند که این اشکال متوجه اوست و سعى کند آن را برطرف کند. این یکى از اساسى‌ترین کارهاست.  کار اصلى دیگر این است که از ارزشهاى اصولى نباید غافل شد. سرگرم مسائل فرعى و فروع نشویم، از اصول غافل بمانیم. این هم شرح مفصلى دارد.  حفظ اتحاد و همدلى، یکى دیگر از وظائف ماست. بارها عرض کرده‌ایم که بین مسئولین باید اتحاد و همدلى باشد. سه قوه و دیگران باید با هم همدل باشند، همگام باشند، همدست باشند؛ ولو یک جاهائى اختلاف نظرهائى دارند. اختلاف نظر اشکالى ندارد؛ اما بایستى در جهتگیرى‌هاى نظام و کشور و انقلاب پشت به پشت یکدیگر بدهند، دست یکدیگر را محکم بفشرند و به پیش بروند؛ هم اینها، هم مردم با هم، هم مردم با مسئولین. این اتحاد و همدلى، علاج قطعى بسیارى از مشکلاتى است که در کشور وجود دارد.  یکى از کارهاى اصلى که باید انجام بدهیم و همه باید به آن توجه داشته باشیم، این است که فریب لبخند دشمن و وعده‌هاى دروغ جبهه‌ى دشمن را نخوریم. در این سى سال، تجربه هم پیدا کرده‌ایم. گاهى به روى ما لبخند زدند. اوائل گاهى بعضى از ما باور میکردیم. یواش یواش فهمیدیم پشت صحنه چیست. فریب لبخند دشمن را، فریب وعده‌هاى دروغ دشمن را نخوریم. جبهه‌ى قدرت مادى‌اى که امروز بر دنیا مسلط است، راحت عهد میشکند. بدون هیچ دغدغه‌اى عهدشکنى میکنند، زیر قولشان میزنند، زیر حرفشان میزنند، نه از خدا خجالت میکشند، نه از خلق خجالت میکشند، نه از طرف مذاکره خجالت میکشند؛ راحت دروغ میگویند! من نمونه‌هاى زنده دارم - که حالا در اینجا جاى بحثش نیست؛ شاید آن وقتى که لازم باشد، عرض بکنم - همین اظهاراتى که آمریکائى‌ها کردند، رئیس جمهور آمریکا کرد؛ نامه‌اى که به ما نوشت، جوابى که ما دادیم؛ بعد عکس‌العمل و اقدامى که آنها با مضمون آن نامه‌ها کردند. اینها یک روزى در اختیار افکار عمومى دنیا - آن وقتى که لازم باشد - قرار خواهد گرفت؛ خواهند دید که اینها چه جورى‌اند، حرفشان چقدر اهمیت و ارزش دارد، وعده‌شان چقدر ارزش دارد. بنابراین یکى از کارهاى اساسى ما این است که فریب لبخند و وعده‌ى دروغ اینها را نخوریم.  یکى هم پرهیز از تنبلى و کم‌کارى است. کسالت، کم‌کارى و تنبلى، یک انسان را، یک خانواده را، یک کشور و یک ملت را تباه میکند. همه باید کار کنند؛ کار جهادى. این که ما امسال گفتیم جهاد اقتصادى، یعنى تحرک اقتصادى باید جهادگونه باشد. خب، این راجع به مسائل انقلاب. حرف زیاد است، اما وقت کم است؛ به آن مسائل بعدى هم باید برسم.  اما مسائل منطقه و جهان. در این یک سالى که بین دهه‌ى فجر گذشته و امسال هست، ملتهاى منطقه در به زیر کشیدن چهار طاغوت موفق شدند؛ این خیلى مهم است. براى اینکه یک ملتى یکى از این طاغوتها را به زیر بکشد، تلاشهاى زیادى لازم است. در این سالى که فاصله‌ى بین آن دهه‌ى فجر و این دهه‌ى فجر است، چهار طاغوت خطرناکِ خبیثِ این منطقه به زیر کشیده شدند؛ این خیلى حادثه‌ى مهمى است.  یک حادثه‌ى مهم دیگر این است که در تونس و مصر، مردم به اسلام رأى دادند. در مصر حدود هفتاد و پنج درصدِ مردم رفتند پاى صندوقهاى رأى و به گروه‌هاى اسلامى رأى دادند؛ در تونس هم شبیه همین؛ اینها خیلى مهم است. این معنایش این است که همه‌ى تلاشى که آمریکائى‌ها و غربى‌ها و دستگاه‌هاى تبلیغاتى و هالیوود و غیره و غیره از لج جمهورى اسلامى در این سالها انجام دادند براى اینکه اسلام‌هراسى کنند و حکومت اسلامى هراسى کنند، نقش بر آب شده است؛ مردم طرفدار اسلامند.  یکى از آثار این حرکتها، ضعف و انزواى رژیم صهیونیستى است؛ که این هم خیلى مهم است. چون رژیم صهیونیستى در این منطقه حقیقتاً غده‌ى سرطانى است و باید قطع بشود و قطع خواهد شد، بنابراین بر اثر این حرکتها دچار ضعف و انزواى بیشتر از همیشه شد. جوانان فلسطینى نشاط پیدا کردند، امید پیدا کردند، به مبارزات خودشان و آینده‌ى خودشان امیدوار شدند. ملتها امیدوار شدند.  البته در بین این ملتها، ملت بحرین از همه مظلوم‌ترند؛ چون متأسفانه مورد سکوت و بایکوت همه‌ى رسانه‌هاى دنیا قرار دارند. در هیچ منطق انسانى و جهانى، درخواست آنها مردود نیست، بلکه درخواست بحقى است، لیکن مظلوم واقع شده‌اند؛ بکلى اینها را از دائره‌ى تبلیغ و ترویج خارج کرده‌اند، بلکه علیه آنها مرتباً تبلیغ میکنند. البته اثر هم ندارد. آن ملت هم به توفیق الهى پیروز خواهد شد.  من همین جا به این مناسبت، این جمله را عرض بکنم: حکام بحرین ادعا کردند که ایران در قضایاى بحرین دخالت میکند. این دروغ است. نه، ما دخالت نمیکنیم. ما آنجائى که دخالت کنیم، صریح میگوئیم. ما در قضایاى ضدیت با اسرائیل دخالت کردیم؛ نتیجه‌اش هم پیروزى جنگ سى و سه روزه و پیروزى جنگ بیست و دو روزه بود. بعد از این هم هر جا هر ملتى، هر گروهى با رژیم صهیونیستى مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش میکنیم و هیچ ابائى هم از گفتن این حرف نداریم. این حقیقت و واقعیت است. اما اینکه حالا حاکم جزیره‌ى بحرین بیاید بگوید ایران در قضایاى بحرین دخالت میکند، نه، این حرف درستى نیست؛ حرف خلاف واقعى است. ما اگر در بحرین دخالت میکردیم، اوضاع در بحرین جور دیگرى میشد!  در جهان هم اوضاع، اوضاع غریبى است. آمریکا دچار ضعف شده است - هم ضعف اقتصادى و مالى، هم ضعف سیاسى - این هم یک واقعیتى است. آمریکا در سیاست خاورمیانه‌اى خودش شکست خورد، در قضیه‌ى فلسطین شکست خورد، در قضیه‌ى عراق شکست خورد. آمریکائى‌ها میخواستند عراق را مستقیماً خودشان اداره کنند، نتوانستند - ملت عراق ایستاد و نگذاشت - خواستند دولتى دست‌نشانده بیاورند، نتوانستند؛ خواستند با کاپیتولاسیون بمانند، دولت و ملت عراق اجازه ندادند. امروز دولت عراق یک دولت مردمى است، ملت عراق یک ملت زنده و بیدار است؛ و همین موجب شد که آمریکائى‌ها بدون هیچ دستاوردى، آنچه که میخواستند، نشد، از عراق خارج بشوند. البته دخالتهاى نفتى دارند، دخالتهاى امنیتى دارند؛ که لابد ملت و دولت عراق ان‌شاءاللَّه در آینده براى آن هم فکرى خواهند کرد.  در قضایاى داخلى هم - که آمریکائى‌ها سعى میکنند این را پنهان کنند - آمریکا دچار ضعف است. نمیخواهند اقرار کنند که دچار ضعفند. اوباما در سخنرانى چند روز پیش در کنگره، کمترین اشاره‌اى به این نکرد که ملت آمریکا بیش از چهار ماه است که توى خیابانهایند! توى این هواى سرد، در سرتاسر آمریکا، در ایالتهاى مختلف، این همه مردم بیایند توى خیابانها بایستند، در مقابل فشار پلیس و ضربه‌هاى سخت پلیس ایستادگى کنند، این قابل اشاره کردن نبود؟! اصلاً اشاره‌اى نکردند. میخواهند پنهان کنند. این هم حقوق بشرشان است. اروپا هم همین جور است. اروپا هم دچار ضعف است. غیر از مسائل اقتصادى و مالى و پولى - که اینها ضعفهاى عجیبى است و مردم را خشمگین کرده است - از لحاظ سیاسى هم اروپا امروز دچار ضعف است.  من براى شما یک مثال بزنم. دولت فرانسه در دوران ژنرال دوگل که رئیس جمهور فرانسه بود، اجازه نداد که انگلیس وارد اتحادیه‌ى اروپا بشود. چرا؟ گفتند انگلیس وابسته‌ى به آمریکاست؛ نوع ارتباطات انگلیس و آمریکا، اتحادیه‌ى اروپا را از استقلال مى‌اندازد. دوگل نگذاشت که انگلیس وارد اتحادیه‌ى اروپا شود، به خاطر ارتباط و اتصال و وابستگى به آمریکا. این مربوط به آن روز فرانسه است. این آقائى که امروز در فرانسه سر کار است، حرفهاى آمریکا را رله میکند؛ همان حرفهائى را که آنها میخواهند، آنچه که در دل آنهاست، تکرار میکند؛ شده تابع محض! خب، این ضعف است. کار اروپا به اینجا رسیده است. این فرانسه است؛ کشورهاى دیگر اروپائى هم به طریق اولى‌ همین طورند. این ضعف این دستگاه‌هاست.  امروز غربى‌ها در مسائل اقتصادى دچار ضعفند، در مسائل سیاسى دچار ضعفند، در تصمیمات بین‌المللى دچار ضعفند؛ از جمله همین تصمیم به تحریم ما. اینها خواستند در واقع جمهورى اسلامى را، ملت ایران را به خاطر اسلام مجازات کنند. تهدید کردند: تحریمهاى فلج‌کننده، تحریمهاى دردآور! هى گفتند، گفتند. این تحریمها از دو جهت به نفع ماست: اولاً وقتى ما تحریم بشویم، به استعداد و ظرفیت داخلى رو مى‌آوریم، از داخل رشد میکنیم؛ همچنان که در این سى سال این مسئله اتفاق افتاده است. اگر در زمینه‌ى سلاح تحریم نمیشدیم، امروز این پیشرفتهاى عجیب را نداشتیم؛ اگر در قضیه‌ى اتمى، اینها نیروگاه بوشهر را خودشان ساخته بودند، ما در غنى‌سازى پیشرفت نمیکردیم؛ اگر درهاى علم را به روى ما نبسته بودند، ما در سلولهاى بنیادى و هوافضا و فرستادن ماهواره به آسمان، به اینجاها نمیرسیدیم. پس هرچه ما را تحریم میکنند، ما به ظرفیت داخلى خودمان متوجه میشویم و رو مى‌آوریم و این ظرفیت و استعداد روزبه‌روز مثل چشمه‌ى جوشانى شکوفا میشود. پس این تحریم به نفع ماست.  جهت دومى که این تحریمها به نفع ماست، این است که اینها همین طور مرتباً در تبلیغاتشان میگویند ما این تحریمها را میخواهیم بر ایران اعمال کنیم تا ایران را وادار به عقب‌نشینى کنیم؛ حالا مثلاً در قضیه‌ى هسته‌اى. پس همه‌ى دنیا فهمیدند که این تحریمها براى فشار بر ایران، براى عقب‌نشینى در قضیه‌ى هسته‌اى و قضایاى دیگر است. خب، وقتى ما عقب‌نشینى نکردیم، چه اتفاقى مى‌افتد؟ این تحریمها براى این است که ایران را وادار به عقب‌نشینى کنند، ایران هم که عقب‌نشینى نخواهد کرد؛ نتیجه این میشود که هیبت غرب و هیبت تهدیدهاى غرب در چشم این ملتهاى منطقه که قیام کردند، میشکند و عزت ملت ایران و قدرت ملت ایران در چشم اینها زیاد میشود؛ و این به نفع ماست. بنابراین، این تحریمها براى ضربه زدن به ماست، اما از این دو جهتى که عرض کردم، در واقع خدمت به ماست.  این وضع اروپاست. اروپا دچار مشکلات لاینحل اقتصادى است. مردم در اروپا خشمگینند، به مسائل اقتصادى معترضند. من قبلاً هم این را گفته‌ام؛ آن روزى که ملتهاى اروپا بدانند که این وضعیت ضعفى که دچارش شده‌اند، به خاطر دخالت آمریکا و دخالت شبکه‌ى صهیونیستى جهانى است، این اعتراضهاى به خاطر اهداف اقتصادى، تبدیل خواهد شد به یک نهضت عظیم اجتماعى؛ آن وقت است که دیگر باید منتظر دنیاى جدیدى بود و دنیاى جدیدى به وجود خواهد آمد.  یک جمله هم راجع به این تهدیدهاى آمریکا عرض بکنیم. مرتباً تهدید میکنند؛ تهدید به این زبان: همه‌ى گزینه‌ها روى میز است! یعنى حتّى گزینه‌ى جنگ. این، تهدید به جنگ است با این زبان. خب، این تهدید به جنگ، به ضرر آمریکاست؛ خود جنگ، ده برابر به ضرر آمریکاست. چرا این تهدیدها به ضرر آمریکاست؟ به خاطر اینکه خود این تهدیدها نشان‌دهنده‌ى عجز آمریکا از مقابله‌ى منطقى و مقابله‌ى گفتمانى است؛ یک گفتمانى در مقابل گفتمان جمهورى اسلامى ندارند؛ نمیتوانند در میدان مقابله‌ى فکرى و منطقى، براى خودشان غلبه‌اى ایجاد کنند؛ مجبور میشوند توسل به زور و تشبث به زور بکنند. این معنایش این است که آمریکا جز زور، هیچ منطقى ندارد؛ جز خونریزى، هیچ راهى براى پیشبرد خود ندارد. این، اعتبار آمریکا را بیش از آنچه که تاکنون شکسته است، در چشم ملتها و در چشم ملت خودش خواهد شکست؛ این همان چیزى است که سرنوشت رژیمها را معین میکند. آن رژیمى، آن نظامى که اعتبارش در چشم مردم خودش بشکند، سرنوشتش معلوم است؛ مثل رژیم شوروى سابق. اتفاقاً بعضى از صاحب‌نظران غربى همین چند روز قبل گفتند که امروز وضع آمریکا و غرب شبیه وضع شوروى سابق در سالهاى اواخر دهه‌ى 80 میلادى است که منجر به سقوط شد. یعنى وقتى یک رژیمى، یک نظامى از لحاظ گفتمان، از لحاظ منطق، در چشم مردم خودش ساقط بشود، دیگر امیدى به بقاى این رژیم نیست. لذا هرچه تهدید کنند، به ضررشان است. البته آنها و دیگران بدانند - میدانند هم - که ما هم در برابر تهدید به جنگ و تهدید به تحریم نفتى، تهدیدهائى داریم که در وقت خودش، آن وقتى که لازم باشد، ان‌شاءاللَّه اعمال خواهد شد.  درباره‌ى انتخابات هم من چند جمله‌اى عرض بکنم. برادران و خواهران عزیز! ملت عزیز ایران! انتخابات مصونیت‌بخش به کشور است. آن چیزى که هیبت این ملت را حفظ میکند، قدرت معنوى او را به رخ دشمنان میکشاند و آنها را از تعرض منع میکند و میترساند، حضور مردمى است؛ که یکى از مظاهرش همین انتخابات است، یکى از مظاهرش هم همین بیست و دوى بهمنى است که شما در مقابل دارید. هرچه حضور پررنگ‌تر باشد، اعتبار و ارزش ملى بالاتر خواهد رفت. انتخابات هم همین جور است. هرچه صندوقهاى رأى شلوغ‌تر باشد، گسترش شرکت مردم بیشتر باشد، اعتبار کشور بالا خواهد رفت، مصونیت کشور بیشتر خواهد شد. مشارکت مردم میتواند آینده‌ى کشور را تأمین و تضمین کند. یک مجلس صالح و سالم و قوى میتواند بر عملکرد همه‌ى دستگاه‌هاى کشور اثر بگذارد؛ بر عملکرد دولت، بر عملکرد قوه‌ى قضائیه، حتّى بر عملکرد نیروهاى مسلح میتواند اثر بگذارد. مجلس قوى، مجلس صالح، مجلس سالم، یک چنین وضعى دارد. خب، این مجلس را کى میتواند تشکیل بدهد، جز مردم؟ دشمن این را نمیخواهد. الان دو سه ماه است بوقهاى تبلیغاتى دشمن دارند تلاش میکنند که مردم را ناامید و مأیوس کنند تا در انتخابات شرکت نکنند؛ بعضى هم در داخل بدون اینکه بفهمند چه کار دارند میکنند، متأسفانه با آنها همصدا میشوند! آنها مغرضند، اینها غافلند.  مسائل کوچک را نباید بزرگ کرد. نباید القاء بحران کرد. سعى میکنند با هزار وسیله اثبات کنند که در ایران بحران هست. چه بحرانى؟ کدام بحران؟ کشورِ آرام، ملتِ قوى، بانشاط؛ این همه کار از سوى دستگاه‌هاى گوناگون، از سوى آحاد مردم در این کشور دارد انجام میگیرد. به توفیق پروردگار، امنیت کامل برقرار است. دستگاه‌ها با همدیگر همکارى داشته باشند. اگر همکارى بکنند، کارها خیلى بهتر هم خواهد شد. دشمن این را نمیخواهد.  آنچه در انتخابات لازم است، رقابت سالم است؛ رقابتِ بدون تهمت‌زنى و بدگوئى به یکدیگر است. فضاى انتخابات باید سالم باشد. مردم اگر خودشان نامزدهاى انتخاباتى را میشناسند، طبق تشخیص خودشان حتماً عمل کنند؛ اگر نمیشناسند، از افراد بصیر و متدین در گزینشهاى انتخاباتى استفاده کنند. مجریان انتخابات در اجراى درست انتخابات، دقت کامل را به کار ببرند. اینها چیزهائى است که میتواند یک انتخابات خوب را براى کشور به ارمغان بیاورد. این سى و دو سه انتخاباتى که از اول انقلاب تا امروز داشتیم، خوشبختانه همه‌ى اینها سالم بوده. البته در همه‌ى اینها کسانى معترض بوده‌اند، اعتراضها رسیدگى هم شده، احیاناً تخلفات بوده است، اما هرگز عدم سلامت در انتخابات وجود نداشته است. بعد از این هم باید همین جور باشد.  من دو سه جمله راجع به این مسئله‌ى صلاحیتها عرض بکنم. شوراى محترم نگهبان صلاحیتهاى افرادى را احراز میکند، بعضى را هم احراز نمیکند. من اینجا سه تا نکته عرض بکنم: نکته‌ى اول این است که شوراى نگهبان از لحاظ قانونى موظف است صلاحیتها را احراز کند؛ باید تشخیص بدهد، باید برسد به این که این صلاحیت وجود دارد. البته توصیه‌ى همیشگى ما این بوده است که سطح صلاحیتها را آنقدر بالا نبرند که یک عده‌ى معدودى ته آن بمانند. آنچه که موجب صلاحیت است، یک قدرى سطح آن را باسماحت‌تر نگاه کنند.  نکته‌ى دوم این که بعضى‌ها به این نظارتهاى شوراى نگهبان و عوامل نظارتى معترضند. ممکن است اعتراضشان بجا و واقعاً درست هم باشد؛ منتها توجه کنیم که وقتى یک مقام مسئول قانونىِ مورد اعتماد تصمیمى گرفت، ما تسلیم باشیم. همه‌مان باید تبعیت کنیم. مثلاً مجلس یک قانونى را میگذراند؛ ممکن است من به آن قانون اعتراض داشته باشم، بگویم این قانون معیوب است؛ اما قانون است، باید بر طبقش عمل کنم. وقتى یک مقام مسئولى که مورد اعتماد هم هست - مثل شوراى نگهبان - تصمیمى گرفت، بایستى تسلیم آن شد، باید تبعیت کرد.  نکته‌ى سوم: این را من اعلام میکنم، همه‌ى افراد بدانند؛ اینهائى که رد صلاحیت میشوند، لزوماً آدمهاى بى‌صلاحیتى نیستند. اینجور خیال نشود که حالا چون فلانى در انتخابات رد صلاحیت شد، پس دیگر بکلى از صلاحیت ساقط است؛ نه، طبق قانون، در انتخابات نمیتواند به عنوان نامزد شرکت کند، اما ممکن است مقامى که او را رد صلاحیت کرده، اشتباه کرده باشد. ممکن است براى این کار صلاحیت نداشته باشد، اما صلاحیتهاى فراوان دیگرى داشته باشد. اینجور نباشد که اگر کسى رد صلاحیت شد، این معنایش این باشد که او دیگر از هستى ساقط شد؛ نه، صلاحیتهاى گوناگون دیگرى وجود دارد.  آخرین مطلب در باب انتخابات این که: مسئولان از توطئه‌ى دشمن در کار انتخابات غافل نشوند. آن کسانى هم که در انتخابات رأى نمى‌آورند، مواظب باشند آن کلاهى که بر سر رأى‌نیاوردگان سال 88 رفت، بر سر آنها نرود؛ فریب نخورند. همه‌ى نامزدهاى انتخابات و همه‌ى هوادارانشان، خودشان را در مقابل توطئه‌ى احتمالى دشمن مسئول امنیت بدانند. انتخابات را متهم نکنند؛ کسى آب به آسیاب دشمن نریزد؛ در تبلیغات، القاء فضاى اختلاف و ناامیدى نشود، تا ان‌شاءاللَّه انتخابات خوبى داشته باشیم. بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌ والعصر. انّ الانسان لفى خسر. الّا الّذین ءامنوا و عملوا الصّالحات و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر. خطبه‌ى دوم‌ بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌ الحمد للّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابى‌القاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطیبین الأطهرین سیّما بقیّةاللّه فى الأرضین و صلّ على علىّ امیرالمؤمنین و فاطمة الزّهراء سیّدة نساءالعالمین و صلّ على الحسن و الحسین سیّدى شباب اهل الجنّة و على علىّ‌بن‌الحسین و محمّدبن‌علىّ و جعفربن‌محمّد و موسى‌بن‌جعفر و علىّ‌بن‌موسى و محمّدبن‌علىّ و علىّ‌بن‌محمّد و الحسن‌بن‌علىّ و الخلف القائم المهدىّ حججک على عبادک و امنائک فى بلادک و صلّ على ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین.  بار دیگر همه‌ى برادران و خواهران عزیز نمازگزار را دعوت میکنم به تقواى الهى. آنچه را که در خطبه‌ى دوم به طور معمول عرض میکنیم، در خطبه‌ى اول به عرض شما برادران و خواهران رساندم. در این خطبه، با معذرت از همه‌ى نمازگزاران عزیز، خطاب من به برادران عرب ماست که دوران حساسى را میگذرانند. خطبه را عربى خواهم خواند. ترجمه‌ى خطبه‌ى عربى‌ [متن خطبه عربی] بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌ الحمد للّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا محمّد و ءاله الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الى یوم الدّین. برادران مسلمان ما در هر جا که باشید! سلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته‌ میخواهم در ماه ربیع و در آستانه‌ى میلاد رسول خاتم(ص)، نخستین سالگرد بهار بیدارى اسلامى و برانگیختگى برادران و خواهران عرب را از مصر و تونس و لیبى تا بحرین و یمن و بعضى از سرزمینهاى اسلامى دیگر، از سوى ملت ایران و همه‌ى مسلمین جهان تبریک بگویم.  یک سال پُرماجرا گذشت. در تونس و مصر، رأى ملتها براى نخستین‌بار محترم شمرده شد و در هر دو کشور به جریانهاى اسلامگرا تعلق گرفت. در لیبى نیز چنین خواهد شد و این اسلامگرائى با صفاتى چون ضد صهیونیستى بودن، ضد دیکتاتورى بودن، استقلال‌طلبى، آزادیخواهى و پیشرفت‌طلبى در سایه‌ى قرآن، مسیر محتوم و اراده‌ى قاطع همه‌ى ملتهاى مسلمان خواهد بود. این موج که سه دهه پیش سرنوشت ایران اسلامى را نیز در چنین ایامى (مصادف با 22 بهمن) رقم زد و نخستین ضربه‌ى سنگین را بر جبهه‌ى آمریکا، ناتو و صهیونیزم فرود آورد و بزرگترین دیکتاتورى سکولار و دست‌نشانده‌ى منطقه را فروپاشاند، در همین ایام و با همان سبک و همان مطالبات، کل خاورمیانه‌ى اسلامى و عربى را در برگرفته است.  اراده‌ى خداوند به بیدارى ملتها تعلق گرفته است و قرن اسلام و عصر ملتها فرا رسیده و در آینده، سرنوشت کل بشریت را تحت تأثیر قرار خواهد داد. و مگر جوانان و روشنفکران در واشنگتن و لندن و مادرید و رُم و آتن، با الهام از میدان تحریر، به خیابانها نیامدند؟  حساسترین بخشهاى جهان اسلام را نهضت بازگشت به اسلام و اعاده عزت و هویت و رهائى فراگرفته است و همه جا شعار «اللّه اکبر» به گوش میرسد. ملتهاى عرب، دیکتاتورهایشان را نمیخواهند؛ سیطره دست‌نشاندگان و طواغیت را بر خود، دیگر تاب نمى‌آورند؛ از فقر و عقب‌ماندگى و تحقیر و وابستگى به ستوه آمده‌اند؛ سکولاریزم را در سایه‌ى سوسیالیزم و لیبرالیزم و ناسیونالیزم قومى آزمودند و همگى را بن‌بست یافتند؛ و البته ملتهاى عرب به دنبال افراطى‌گرى، خشونت مذهبى، بازگشت به عقب، تعصبات فرقه‌اى و قشریگرى با برچسب اسلامگرائى نیز نیستند.  انتخابات تونس و مصر و شعارها و رویکردهاى مردم یمن و بحرین و سایر سرزمینهاى عربى، علامت میدهد که همه میخواهند «مسلمان معاصر» بدون افراط خشک‌سرانه و تفریط غربگرایانه باشند و با شعار «اللّه اکبر» میخواهند مسلمانانه، با ترکیب «معنویت»، «عدالت» و «عقلانیت»، و با روش «مردم‌سالارى دینى»، از پسِ تحقیر و استبداد و عقب‌ماندگى و استعمار و فساد و فقر و تبعیضِ صد ساله رهائى یابند؛ و این، درست‌ترین راه است.  رژیمهاى عربى که در معرض خشم مردمشان قرار گرفته‌اند، چه خصوصیاتى داشته‌اند؟ دین‌ستیزى، سرسپردگى و دست‌نشاندگى غرب (آمریکا، انگلیس و ...) همکارى با صهیونیستها و خیانت به فلسطین، دیکتاتورى‌هاى خانوادگى و وراثتى، فقر مردم و عقب‌ماندگى کشور در کنار ثروتهاى انبوه خانواده‌هاى حاکم، تبعیض  و بى‌عدالتى و فقدان آزادى قانونى و پاسخگوئى قانونى، از خصوصیات مشترک آنها بوده است. حتّى تظاهر به اسلام یا جمهوریت در برخى موارد نیز نتوانسته مردم را فریب دهد. اینها واضح‌ترین علائم براى شناخت ماهیت خیزش ملتهاى عرب است؛ اعم از آنها که پیروزى‌هاى بزرگى به دست آوردند، یا آنان که ان‌شاءاللّه به دست خواهند آورد.  هر ادعاى دیگرى در مورد ماهیت این جنبشها که با شعار «اللّه اکبر» صورت گرفته، نادیده گرفتن واقعیت در جهت بهره‌بردارى‌هاى دیگر و تحمیلها و انحرافات بعدى است. آینده‌ى این انقلابها با همین اصول سنجیده خواهد شد و معیار اصالت یا انحراف انقلابها همین آرمانها خواهد بود. ضد را به ضد میتوان شناخت و انقلابها را به ضدیت با صفات رژیمهائى که به لرزه افتاده‌اند. انقلابیون همچنان باید مراقب هدف‌تراشى‌ها و تلاشهائى که براى تغییر شعارها صورت میگیرد، باشند.  بى‌شک غرب میکوشد انقلابها را تبدیل به ضد انقلاب کرده و نهایتاً با بازسازى رژیمهاى قدیمى به شیوه‌ى جدید و تخلیه‌ى احساسات توده‌ها و جابه‌جائى اصول و فروع و تغییر مهره‌هاى خود و اصلاحات صورى و تصنعى و ظاهرسازى دموکراتیک، دوباره براى ده‌ها سال دیگر سیطره‌ى خود را بر جهان عرب حفظ کند.  غرب در دهه‌هاى بیدارى اسلامى و بویژه سالهاى اخیر پس از شکستهاى پیاپى از ایران و افغانستان تا عراق و لبنان و فلسطین و اینک مصر و تونس و ... کوشیده است پس از شکست تاکتیک اسلام‌ستیزى و خشونت علنى، به تاکتیک بدل‌سازى و تولید نمونه‌هاى تقلبى دست بزند، تا عملیات تروریزم ضد مردمى را به جاى «شهادت‌طلبى»، «تعصب و تحجر و خشونت» را به جاى «اسلامگرائى و جهاد»، «قومیت‌گرائى و قبیله‌بازى» را به جاى «اسلام‌خواهى و امت‌گرائى»، «غربزدگى و وابستگى اقتصادى و فرهنگى» را به جاى «پیشرفت مستقل»، سکولاریزم» را به جاى «علم‌گرائى»، «سازشکارى» را به جاى «عقلانیت»، «فساد و هرج و مرج» اخلاقى را به جاى «آزادى»، «دیکتاتورى» را به نام «نظم و امنیت»، «مصرف‌زدگى، دنیاگرائى و اشرافیگرى» را به نام «توسعه و ترقى»، «فقر و عقب‌ماندگى» را به نام «معنویت‌گرائى و زهد» قلمداد کند.  دو قطبىِ سرمایه‌دارى و کمونیزم که جنگ بر سر قدرت و ثروت بود، پایان یافت و امروز دو قطبى میان مستضعفین جهان به رهبرى جنبش مسلمین با مستکبران به رهبرى آمریکا و ناتو و صهیونیزم است. دو اردوگاه اصلى تشکیل شده است و اردوگاه سومى وجود ندارد.  این فرصت کوتاه را نمیخواهم با بازخوانى گذشته و تقدیر از ملتهاى عرب بگذرانم. بى‌شک همه‌ى ما و جهانیان چشم به منطقه دوخته‌ایم و ملتهاى برخاسته از جزیرةالعرب تا شمال آفریقا را تحسین میکنیم؛ ولى اینک مایلم از امروز و فردا بگویم.  سال گذشته در همین نماز جمعه با مردم شریف مصر، در حالى که هنوز سایه‌ى نامبارک حسنى مبارک بر سرشان بود، سخن گفتم و امروز که دوران جدید آغاز شده و دیکتاتور در حال محاکمه است، همه‌ى ما امیدوارانه‌تر به آینده‌ى جنبش مصر عزیز و سایر اعراب مى‌اندیشیم.  مؤلفه‌هائى که از اطراف گوناگون در صحنه‌ى انقلابها حضور دارند، چه کسانى‌اند؟  1) آمریکا، ناتو، رژیم صهیونیستى و متحدین و وابستگانشان در برخى رژیمهاى عربى‌  2) ملتها و جوانان‌  3) احزاب و فعالان سیاسىِ اسلامى و غیر اسلامى‌  هر یک در چه موقعیتى و با چه اهدافى‌اند؟  گروه اول، بازندگان اصلى در مصر و تونس و سایر نهضتها بوده و خواهند بود. مشروعیت و اینک موجودیت قطب سرمایه‌دارى و الگوى لیبرال دموکراسى غرب، حتّى در خود اروپا و آمریکا نیز با خطر اضمحلال روبه‌رو شده و در شرائطى شبیه شرائط بلوک شرق کمونیستى در دهه 80 میلادى قرار گرفته‌اند. فروپاشى اخلاقى و  اجتماعى، بحرانهاى بى‌سابقه‌ى اقتصادى، شکستهاى بزرگ نظامى در عراق و افغانستان و لبنان و غزه، سقوط یا تزلزل اکثر دیکتاتورهاى وابسته و دست‌نشانده‌ى آنان در کشورهاى مسلمان و عربى و بویژه از دست دادن مصر، به خطر افتادن رژیم صهیونیستى از شمال و غرب و از درون به نحوى بى‌سابقه، افشاء شدن ماهیت وابسته‌ى سازمانهاى بین‌المللى و برخوردهاى گزینشى و سیاسى با مسئله‌ى دموکراسى و حقوق بشر، تناقض‌گوئى و پریشان‌گوئى در موضعگیرى دوگانه در برابر مسائل لیبى، مصر، بحرین، یمن و ...  اینها دسته‌ى اول را در بحران اعتماد جهانى و بحران تصمیم‌گیرى عمیقى فرو برده است و اینک بزرگترین هدفشان پس از ناتوانى از مهار و سرکوب ملتها، تلاش در جهت تسلط بر اتاق فرمان انقلابها و نفوذ به درون احزاب مؤثر، حفظ حداکثرى ساختارهاى قبلى رژیمهاى فاسد و اکتفاء به رفرمهاى سطحى و نمایشى، بازسازى نیروهاى بومىِ خود در کشورهاى انقلاب کرده، تطمیع، تهدید و احتمالاً در آینده، ترور و یا تلاش براى خریدن برخى افراد و گروهها در جهت متوقف ساختن یا ارتجاع در انقلابها و سرد کردن، مأیوس کردن یا درگیر کردن مردم با مسائل فرعى و با یکدیگر، دامن زدن به تضادهاى قومى و قبیله‌اى یا مذهبى و یا حزبى، جعل شعارهاى انحرافى در جهت تغییر ماهیت جنبشها، کنترل مستقیم یا غیرمستقیم بر ذهن و زبان انقلابیون و کشاندن آنان به درون بازى‌هاى سیاسى و یا تفرقه‌اندازى میان آنان و از طریق آنان، میان گروههاى مردمى، تلاش براى سازش پشت پرده با برخى خواص با وعده‌هائى دروغ همچون کمک مالى و... و ده‌ها ترفند دیگر است که به نمونه‌هائى از آنها در کنگره‌ى بین‌المللى بیدارى اسلامى در تهران قبلاً اشاره کردم.  برخى رژیمهاى وابسته و محافظه‌کار عرب نیز در کنار آمریکا و ناتو، براى حفظ خود هم که شده، با تمام قوا میکوشند عقربه‌هاى زمان را متوقف کرده و انقلابهاى منطقه را به عقب برگردانده و یا به ناکجاآباد بکشانند و تنها سرمایه‌شان براى این اثرگذارى، دلارهاى نفتى است و هدف اصلى ایشان، شکست مردم مصر، تونس، یمن، لیبى و بحرین و ... و حفظ ثبات و تضمین بقاء رژیم صهیونیستى و ضربه به جبهه‌ى مقاومت در منطقه است.  اما گروه دوم و اصلى، ملتهایند. ملتها چه میخواهند؟ نظرسنجى‌هاى مکرر آمریکائى‌ها در مصر و اکثر کشورهاى اسلامى، واقعیت را به آنها گفته است. از 2003 تا 2008 میزان گرایش به مسجد و شعائر اسلامى، از جمله حجاب و پوشش زنان، بین 40% تا 75% در ملتها از مصر و اردن تا ترکیه و مالزى و... افزایش یافته و میزان نفرت از آمریکا با میانگین 85% در کشورهاى اسلامى و عربى بالا رفته و بویژه پس از دیدن پیروزى جوانان حزب‌اللّه و حماس در جنگهاى 33 روزه و 22 روزه و شکست و خروج آمریکا بدون هیچ دستاوردى در عراق، امید به پیروزى و آینده، در جوانان عرب مضاعف شده است.  شخصیتهاى محبوب میان جوانان مصر، مجاهدان ضد صهیونیستىِ مسلمان بوده‌اند. نفرت از صهیونیزم، توجه به قضیه‌ى فلسطین و عزت‌طلبى اسلامى، از شاخصهاى اصلى ملتهاست. در انتخابات اخیر 75% مردم مصر به شعارهاى اسلامى رأى دادند. در تونس نیز اکثریت، همین پرچم را بالا بردند. در لیبى، این درصد اگر بالاتر نباشد، پائین‌تر نیست. مردم از نمایندگانشان و از حکومتهاى جدید، براى آینده نیز همین‌ها را میخواهند. مردم، مصر عزیز و محترم و آزاد را میخواهند؛ مصرِ کمپ‌دیوید را نمیخواهند، مصرِ فقیر و وابسته را نمیخواهند، مصرِ تحت فرمان آمریکا و متحد اسرائیل را نمیخواهند، مصرِ متحجر و افراطى و نیز مصر غربگرا و لائیک و وابسته را نمیخواهند. مصر آزاد، عزیز، اسلامى و مترقى، مطالبه‌ى اصلى مردم و جوانان است و به دنبال درگیرى نیستند. بدنه‌ى ارتش مصر با مردم است و کسانى در داخل و خارج مصر میخواهند ارتش را در آینده با مردم درگیر کنند و همه باید مراقب باشند. بدنه‌ى ارتش مصر، نفوذ آمریکا و دوستان اسرائیل را برنخواهد تابید.  همچنین وقتى از اسلامگرائى در مصر یا تونس و لیبى سخن میرود، اسلام رسول‌اللّه (ص) است که در مدینه سایه‌ى رحمت و امنیت بر سر اهل ذمّه از مسیحى و یهودى گسترد. سخن از اسلام، به معنى دعوت به جنگ دینى میان خداپرستان و یا جنگ مذهبى و فرقه‌اى میان مسلمانان نیست. مصر، مصر مجمع تقریب مذاهب اسلامى و شیخ شلتوت است.  مردم مصر و تونس و لیبى بدانند که آنچه اینک دارند، هنوز یک انقلاب ناتمام است و گرچه گامهاى بلندى برداشتند، ولى ماجرا تازه آغاز شده است. مسائلى که پس از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران و براى ما پیش آوردند و هنوز ادامه دارد و به فضل الهى در همه‌ى آنها شکست خورده‌اند و خواهند خورد، صدها برابر مشکلاتى بود که انقلاب تا پیش از سرنگونى شاه داشت. باید هوشیار باشید و انقلابهایتان را گام‌به‌گام تا آخرین مراحل و در یک برنامه‌ى میان‌مدت و بلندمدت پیش ببرید.  رژیم طاغوتهاى مصر، اولین حکومت عربى بود که به آرمان فلسطین خیانت کرد و راه سازش اعراب را گشود، تا آنجا که به جز یک رژیم عربى - که همان سوریه است - بقیه همگى فلسطین را فروختند و با صهیونیزم از درِ آشتى درآمدند. رژیم مصر، یکى از دو رژیم اصلى عربى مورد اعتماد آمریکا و اسرائیل بود و رئیس جمهور ریاکار کنونى آمریکا براى ارسال پیام فریب و نفاق به مسلمانان، سفر به مصرِ حسنى مبارک را برگزید؛ اما مردم مصر در انقلابشان نظر خود را گفتند و همه را از توهم بیرون آوردند.  امروز مصر باید دوباره در صف اول دفاع از آرمان فلسطین قرار گیرد و پیمان خیانت کمپ‌دیوید را زیر پا بگذارد و بسوزاند. مصر انقلابى، دیگر نمیتواند انرژى و گازِ رژیم رو به زوال صهیونیستى را از جیب ملت فقیر و گرفتار خود بدهد.  مخاطب سوم ما، احزاب و نخبگان سیاسى در مصر و سایر کشورهاى به پا خاسته‌اند. متفکران و مبارزان اسلامى در شمال آفریقا، از مصر و تونس تا الجزائر و مغرب، و بویژه مصر، از پدران فکر بیدارى اسلامى و داعیان به وحدت و عزت امت و سپس رهائى قدس بوده‌اند. امروز شما وارثان خون هزاران شهید و ده‌ها هزار زندان‌کشیدگان و تبعیددیدگان و شکنجه‌شدگان و مجاهدان و مبارزانى هستید که ظرف دهه‌هاى متوالى براى چنین روزها و پیروزى‌هائى فداکارى کردند.  برادران و خواهرانم! مراقب این امانت بزرگ باشید. غرور و نیز ساده‌انگارى، دو آفت بزرگ پس از نخستین پیروزى‌هایند. شما مسئول‌ترین افراد در عرصه‌ى نظام‌سازى، حفظ دستاوردهاى مردم و حل مشکلات جنبش هستید. قدرتهاى ضربه خورده‌ى جهان و منطقه، بى‌شک در افکار شیطانى به سر میبرند؛ از فکر حذف و انتقام، تا طرح فریب دادن و متزلزل کردن و ترساندن و به طمع انداختن شما و سپس به نابود کردن انقلابها و پدید آوردن اوضاع - و العیاذ باللّه - بدتر از گذشته مى‌اندیشند. تصمیمات، مواضع و اقدامات شما، ابعاد تاریخى خواهد یافت و این دوره، «شب قدر» تاریخ کشورهاى شماست.  به آمریکا و ناتو اعتماد نکنید. آنان هرگز به مصالح شما و منافع ملت شما نمى‌اندیشند. همچنین از آنان نترسید. آنان پوشالى‌اند و بسرعت ضعیف‌تر نیز شده‌اند. حاکمیت آنان بر جهان اسلام، صرفاً محصول ترس و جهل  ما در 150 سال گذشته بوده است. به آنان امید نبندید و از آنان حساب نبرید. تنها به خداى متعال اعتماد کنید و فقط مردم خود را باور کنید. آنان در عراق شکست خوردند و با دستهاى خالى خارج شدند؛ در افغانستان چیزى به دست نیاورده‌اند؛ در لبنان از حزب‌اللّه، و در غزه از حماس شکست خوردند و اینک در مصر و تونس به دست مردم، به پائین کشیده شده‌اند. هیچ چیز طبق برنامه‌ى آنان پیش نرفته است، بت غرب نیز چون بت کمونیزم شکست و ترس ملتها ریخت. مراقب آینده باشید که شما را نترسانند.  مراقب بازى‌هاى آنها باشید. همچنین وارد بازى دلارهاى نفتىِ وابستگان و متحدان غرب در میان اعراب نشوید، که در آینده از این بازى‌ها سالم بیرون نخواهید آمد. اسرائیل رفتنى است، نباید بماند و نخواهد ماند. شروع انحراف در نهضتهاى کنونى، تن دادن به بقاء رژیم صهیونیستى است و ادامه‌ى مذاکرات سازش و تسلیم که رژیمهاى ساقط شده آن را پایه‌گذارى کردند.  خواست عمومى ملتهایتان بازگشت به اسلام است؛ که البته به مفهوم «بازگشت به گذشته» نیست. اگر انقلابها باذن‌اللّه واقعى بمانند و ادامه یابند و دچار توطئه یا استحاله نگردند، مسئله‌ى اصلى شما، چگونگى نظام‌سازى، قانون‌نویسى و مدیریت کشور و انقلابها خواهد بود؛ این همان مسئله‌ى مهم تمدن‌سازىِ اسلامى مجدد در عصر جدید است.  در این جهاد بزرگ، کار اصلى شما این خواهد بود که چگونه یک تاریخِ عقب‌ماندگى و استبداد و بى‌دینى و فقر و وابستگى حاکم بر کشورهایتان را در کوتاه‌ترین زمانها ان‌شاءاللّه جبران کنید و چگونه با رویکرد اسلامى و به شیوه‌اى مردم‌سالارانه و رعایت عقلانیت و علم، جامعه‌سازى کنید و تهدیدهاى داخلى و خارجى را یک به یک از سر بگذرانید؛ چگونه «آزادى و حقوق اجتماعى» منهاى «لیبرالیزم»، و «برابرى» منهاى «مارکسیزم»، و «نظم» منهاى «فاشیزم غرب» را نهادینه کنید؛ چگونه تقید خویش به شریعت مترقى اسلام را حفظ کنید، بى‌آنکه گرفتار جمود و تحجر شوید؛ چگونه مستقل شوید، بى‌آنکه منزوى شوید؛ چگونه پیشرفت کنید، بى‌آنکه وابسته شوید؛ چگونه مدیریت علمى کنید، بى‌آنکه سکولاریزه و محافظه‌کار شوید.  تعریفها باید بازخوانى و اصلاح شوند. دو الگوى «اسلام تکفیرى» و «اسلام لائیک» از سوى غرب به شما پیشنهاد شده و خواهد شد تا الگوى «اسلام اصولگراى معتدل و عقلانى» در میان انقلابهاى منطقه تقویت نشود. کلمات را دوباره و بدقت تعریف کنید.  «دموکرات بودن» اگر به معناى مردمى بودن و انتخابات آزاد در چارچوب اصول انقلابهاست، همه دموکرات باشید؛ و اگر به معناى افتادن به دام لیبرال دموکراسى درجه‌ى دوم و تقلیدى باشد، هیچ یک دموکرات نباشید.  «سلفى‌گرى» اگر به معناى اصولگرائى در کتاب و سنت و وفادارى به ارزشهاى اصیل و مبارزه با خرافات و انحرافات و احیاء شریعت و نفى غربزدگى باشد، همگى سلفى باشید؛ و اگر به معناى تعصب و تحجر و خشونت میان ادیان یا مذاهب اسلامى ترجمه شود، با نوگرائى و سماحت و عقلانیت - که ارکان تفکر و تمدن اسلامى‌اند - سازگار نخواهد بود و خود باعث ترویج سکولاریزم و بى‌دینى خواهد شد.  به اسلام مطلوب واشنگتن و لندن و پاریس بدبین باشید؛ چه از نوع لائیک و غربگرا، و چه از نوع متحجر و خشن آن. به اسلامى که رژیم صهیونیستى را تحمل میکند، ولى با مذاهب اسلامىِ دیگر بیرحمانه مواجه میشود، دست آشتى به سوى آمریکا و ناتو دراز میکند، ولى در داخل به جنگهاى قبیله‌اى و مذهبى دامن میزند و اشدّاء با مؤمنین و رحماء با کفار است، اعتماد نکنید. به اسلام آمریکائى و انگلیسى بدبین باشید، که شما را به دام سرمایه‌دارى غرب و مصرف‌زدگى و انحطاط اخلاقى میکشانند. در دهه‌هاى گذشته، هم نخبگان و هم حاکمان، به وابستگى بیشتر خود به فرانسه و انگلیس و آمریکا و یا شوروى افتخار میکردند و از سمبلهاى اسلامى میگریختند؛ و امروز همه چیز برعکس شده است.  بدانید که غرب در صدد انتقام بر خواهد آمد؛ انتقام اقتصادى، نظامى، سیاسى و تبلیغاتى! اگر ملتهاى مصر و تونس و لیبى و ... ان‌شاءاللّه در مسیر خدا ادامه دهند، ممکن است به تحریمها تهدید شوند.  و اما کلام آخر: اعلام آمادگى جمهورى اسلامى و ملت بزرگ ایران براى همکارى و خدمت به شماست، و خدمت ما و شما به همدیگر. انقلاب اسلامى ایران موفق‌ترین تجربه‌ى اسلامى عصر جدید بود در عرصه‌ى خودباورى ملتها و مردم‌باورى نخبگان، در عرصه‌ى نفى اسطوره‌ى شکست‌ناپذیرى رژیمهاى طاغوتى  و اربابشان، در عرصه‌ى شکستن غرور کمونیزم و سرمایه‌دارى، ارائه مدلهاى کارآمد در پیشرفتهاى بزرگ کشور، با حفظ مردم‌سالارى و دفاع از ارزشهاى اساسى.  برادران و خواهران! سالهاست که علیه برادران ایرانى‌تان به شما دروغ میگویند، و اینک حقیقت در مورد ایران اسلامى همین است که به شما عرض میکنم:  انقلاب ما پیروزى‌ها و البته ضعفهائى در مجاهدات سه دهه‌ى خود داشته است؛ اما هیچ جنبش اسلامى در جهان پس از تسلط غرب و شرق بر مسلمین در قرن گذشته، تا این حد جلو نیامده بود و این همه موانع را از سر نگذرانده بوده است.  ان‌شاءاللّه گفتگوهاى بسیارى میان ما و شما برادران در پیش است. در رسانه‌هاى سرمایه‌دارى و صهیونیزم جهانى، ایران متهم به «تروریزم» میشود؛ تنها بدان علت که حاضر نشد برادران عرب خود را در فلسطین و لبنان و عراق و ... تنها بگذارد و اشغالگران را به رسمیت بشناسد؛ حال آنکه ما خود بزرگترین قربانى تروریزم در جهان هستیم و این ترورها همچنان ادامه دارد.  اگر انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى، برادران مظلوم افغانى و بوسنیائى و لبنانى و عراقى و فلسطینى خود را همچون سایر حکومتهاى بظاهر مسلمان، تنها میگذاشت، و اگر همچون بیشتر رژیمهاى عربى که به فلسطین خیانت کردند، ما هم ساکت میماندیم و از پشت خنجر میزدیم، هرگز ما را پشتیبان تروریزم و مداخله‌گرى معرفى نمیکردند. ما به آزادى قدس شریف و تمامى سرزمین فلسطین مى‌اندیشیم؛ این است آن جرم بزرگ ملت ایران و جمهورى اسلامى.  از امپریالیزم ایرانى یا شیعى میگویند؛ حال آنکه همه میدانند ما هرگز انقلاب اسلامى را، انقلابى صرفاً شیعى یا ملى‌گرا و ایرانى ندانسته و نخوانده‌ایم و در این سى سال هرچه هزینه داده و تهدید شده‌ایم، به علت اسلامگرائى و امت‌گرائى و شعار وحدت و تقریب مذاهب و آزادى و عزت برادران مسلمان از شرق آسیا تا عمق آفریقا و اروپا بوده است.  ایران اسلامى در عرصه‌ى علم، تکنولوژى، حقوق اجتماعى، عدالت اجتماعى، توسعه، بهداشت، تأمین کرامت زنان و حقوق اقلیتهاى دینى و ... گامهاى بزرگ و بى‌نظیرى برداشت. ما ضعفهاى خود را نیز میشناسیم و بعون‌اللّه درمان میکنیم ان‌شاءاللّه.  معادله‌ى مقاومت در منطقه با کمک جمهورى اسلامى تغییر یافت. تبدیل و ارتقاء سنگ در دست فلسطینیان به «موشک جواب موشک» در غزه و سایر مقاومتهاى اسلامى در برابر اشغالگران، الهام از انقلاب اسلامى بود.  ایران به دنبال ایرانى کردن اعراب یا شیعى کردن سایر مسلمین نیست؛ ایران به دنبال دفاع از قرآن و سنت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) و احیاء امت اسلامى است. براى انقلاب اسلامى، کمک به مجاهدان اهل سنت سازمانهاى حماس و جهاد و مجاهدان شیعى حزب‌اللّه و امل، به یک اندازه واجب شرعى است و احساس تکلیف میکند. ملت و حکومت ایران با صداى بلند و قاطع اعلام میکند که به قیام ملتها (و نه به ترور)، به وحدت اسلامى (نه غلبه و تضاد مذاهب)، به برادرى مسلمین (نه به برترى قومى و نژادى)، به جهاد اسلامى (نه خشونت علیه بى‌گناهان)، ان‌شاءاللّه معتقد و ملتزم است.  براى سعادت همه‌ى ملتهاى مسلمان دعا کنیم و در کنار آن، وظیفه‌ى سنگین خود را بشناسیم و به آن عمل کنیم و بدانیم که «و اللّه غالب على امره».(4) عباد اللّه اتّقوا اللّه و کونوا للظّالم خصما و للمظلوم عونا. اقول قولى هذا و استغفر اللّه لى و لکم. بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌ اذا جاء نصر اللّه و الفتح. و رأیت النّاس یدخلون فى دین اللّه افواجا. فسبّح بحمد ربّک و استغفره انّه کان توّابا. والسّلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته‌   1) ابراهیم: 24 2) شرح نهج‌البلاغه، ج 20، ص 319 3) آل عمران: 164 4) یوسف: 21
  • 12/06/02
  • گروه فرهنگی یاران خمینی(ره)

نظرات (۱)

حالا چی میدید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">